عطسه کردن


معنی انگلیسی:
sneeze

لغت نامه دهخدا

عطسه کردن. [ ع َ س َ / س ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) عارض شدن عطسه. ( فرهنگ فارسی معین ). عطسه دادن. عطسه زدن. خفیدن. زفرافیدن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) عارض شدن عطسه

واژه نامه بختیاریکا

پریکنیدِن؛ پِرینیدن؛ وخشِستِن
وشخستن

مترادف ها

cough (فعل)
سرفه کردن، سلفیدن، عطسه کردن

sneeze (فعل)
عطسه کردن

فارسی به عربی

عطاس

پیشنهاد کاربران

در لری بختیاری
عطسه: وَشقِه
عطسه کردن: وَشقِستِن
- صبر آمدن ؛ در تداول عوام عطسه کردن.
صبر کردن ( عطسه کردن )

بپرس