گر تو از بوی مشک عطسه زنی
هر که حاضر دعات بسراید.
خاقانی.
یرحمک اﷲ زد آسمان که دم صبح عطسه مشکین زد از صبای صفاهان.
خاقانی.
هر دم هزار عطسه مشکین زد از تری مغز جهان ز رایحه عنبر سخاش.
خاقانی.
- عطسه زدن صبح ؛ کنایه از برآمدن آفتاب : چون نافه مشک شب بسوزد
بس عطسه که آن زمان زند صبح.
خاقانی.