عطرپاش. [ ع ِ ] ( نف مرکب ) عطرپاشنده. آنکه یا آنچه عطر پاشد. عطربیز. ( فرهنگ فارسی معین ). عطرافشان. || ( اِ مرکب ) ظرفی غالباً بلورین ، دارای دهانه ای منحنی که در آن گویی لاستیکی میان تهی تعبیه کرده اند، و چون گوی را بفشارند فشار هوا قطرات عطر را از دهانه براند و پاشان سازد. ( از فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ فارسی
۱ - آن که یا آن چه که عطر پاشد عطر بیز . ۲ - ظرفی بلورین دارای دهانه ای منحنی که در آن گویی پلاستیکی تعبیه کرده اند و چون بگوی مزبور فشار آورند قطرات عطر از دهانه پاشیده شود .
فرهنگ عمید
۱. آن که یا آنچه عطر می پاشد. ۲. ظرفی که به وسیلۀ آن عطر را در هوا پراکنده می سازند یا به بدن خود می زنند.