عطر پاشیدن

لغت نامه دهخدا

عطر پاشیدن. [ ع ِ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از پاشیدن گلاب و عنبر باشد، و الا پاشیدن دیگر عطرها مرسوم نیست و در هندوستان عطر مالیدن شهرت دارد. ( آنندراج ). عطر پراکندن :
حسن خلقت نیست از بهر خدا چون شاهدان
بر خوداین عطر از برای دیگران پاشیده ای.
شفیع اثر ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کنایه از پاشیدن گلاب و عنبر باشد و الا پاشیدن دیگر عطرها مرسوم نیست و در هندوستان عطر مالیدن شهرت دارد

پیشنهاد کاربران

بپرس