عطر: قصه یک آدمکش ( به انگلیسی: Perfume: The Story of a Murderer ) نام فیلمی فانتزی مهیج است به کارگردانی تام تیکور که بر اساس رمان پرفیوم به قلم پاتریک زوسکیند، نویسنده آلمانی در سال ۱۹۸۵ ساخته شده است. در این فیلم بازیگرانی همچون بن ویشاو، داستین هافمن، آلن ریکمن و ریچل هارد - وود ایفای نقش کرده اند. عطر: قصه یک آدمکش در ۱۴ سپتامبر ۲۰۰۶ در آلمان به نمایش در آمد و سپس در ۲۷ دسامبر ۲۰۰۶ در ایالات متحده اکران شد.
... [مشاهده متن کامل]
داستان فیلم در فرانسه و در آغاز دوره مدرن روایت می شود. ژان باپتیست گرونویل که در میان گنداب های پاریس قرن هیجدهم به دنیا آمده، شامه ای بسیار تیز و غیرعادی دارد. او دنیا و هرچه در آن است را از طریق شامه خود می شناسد. او که بلافاصله پس از تولد مادر خود را از دست داده، در کنار کودکان سر راهی بزرگ شده و در نوجوانی به دباغی خشن فروخته می شود. آشنایی ژان باتیست با دختری زیبا و کشتن وی باعث می شود تا وی برای یادگیری فنون حفظ بو خود را به عطرسازی مشهور به نام بالدینی نزدیک کند. بالدینی او را از دباغ می خرد، چون به شامه وی برای ساخت عطرهای تازه نیاز دارد. اما بعد از مدتی کوتاه که برای بالدینی موفقیت دوباره و پول به همراه دارد، ژان باتیست از یافتن آنچه که به دنبالش بوده ناامید شده و بالدینی را ترک می کند. بالدینی نیز مانند زنی که او را بزرگ کرده و دباغ خشن، بعد از رفتن ژان باتیست بر اثر سانحه ای جان خود را از دست می دهد. ژان باتیست که برای حفظ رایحه های مورد نظرش حاضر به انجام هر کاری، حتی جنایت است، پس از استخدام در کارگاه گلاب گیری راهی برای حفظ بوی خوش بدن زنان یافت و شروع به شکار زن ها و استخراج رایحه خوش تن آنان می کند.
... [مشاهده متن کامل]
داستان فیلم در فرانسه و در آغاز دوره مدرن روایت می شود. ژان باپتیست گرونویل که در میان گنداب های پاریس قرن هیجدهم به دنیا آمده، شامه ای بسیار تیز و غیرعادی دارد. او دنیا و هرچه در آن است را از طریق شامه خود می شناسد. او که بلافاصله پس از تولد مادر خود را از دست داده، در کنار کودکان سر راهی بزرگ شده و در نوجوانی به دباغی خشن فروخته می شود. آشنایی ژان باتیست با دختری زیبا و کشتن وی باعث می شود تا وی برای یادگیری فنون حفظ بو خود را به عطرسازی مشهور به نام بالدینی نزدیک کند. بالدینی او را از دباغ می خرد، چون به شامه وی برای ساخت عطرهای تازه نیاز دارد. اما بعد از مدتی کوتاه که برای بالدینی موفقیت دوباره و پول به همراه دارد، ژان باتیست از یافتن آنچه که به دنبالش بوده ناامید شده و بالدینی را ترک می کند. بالدینی نیز مانند زنی که او را بزرگ کرده و دباغ خشن، بعد از رفتن ژان باتیست بر اثر سانحه ای جان خود را از دست می دهد. ژان باتیست که برای حفظ رایحه های مورد نظرش حاضر به انجام هر کاری، حتی جنایت است، پس از استخدام در کارگاه گلاب گیری راهی برای حفظ بوی خوش بدن زنان یافت و شروع به شکار زن ها و استخراج رایحه خوش تن آنان می کند.