عطاردمنش. [ ع ُ رِ م َ ن ِ ] ( ص مرکب ) کنایه از ذکی و تیزطبع است. ( از آنندراج ). زیرک و بافراست و تیزفهم. ( ناظم الاطباء ) : دبیر عطاردمنش را نشاند که بر مشتری زهره داند فشاند.
نظامی.
فرهنگ فارسی
کنایه از ذکی و تیز طبع است زیرک و بافر است و تیز فهم