عضز. [ ع َ ] ( ع مص ) بازداشتن. || خائیدن. ( منتهی الارب ). وآن لغتی است مستنکر به جهت اجتماع ضاد و زاء، و بصریان آن را نشناسند. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).