عضرط

لغت نامه دهخدا

عضرط. [ ع َ رَ / ع ِ رِ ] ( ع اِ ) میان دو خصیه و دبر. || حلقه دبر. || سرین ، یا استخوان برآمده بالای دبر. || خط که از ذکر تا دبر است. فلان أهلب العضرط؛ بر عضرط او موی بسیار است. ( از منتهی الارب ).

عضرط. [ ع ُ رُ ] ( ع ص ) نوکر که فقط با طعام شکم خدمت کند. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || مزدور. ( منتهی الارب ). اجیر. ( اقرب الموارد ). || ناکس. ( منتهی الارب ). لئیم. ( اقرب الموارد ). عُضارط و رجوع به عضارط شود. ج ، عَضارط. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد )،عَضاریط، عَضارِطَة. ( منتهی الارب ). || خادم و به دنبال کسی دونده. ج ، عَضاریط. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس