عضات

لغت نامه دهخدا

عضات. [ ع َ ] ( ع اِ ) هر درخت خاردار را گویند مطلقاً. ( برهان ). عضاة. رجوع به عضاة شود.

عضاة.[ ] ( ع اِ ) کرتن کله ، که آن نوعی حیوان شبیه سوسماراست. این نام در کتاب شرایع محقق در شمار محرمات ذکر شده ، و محشی معنی آن را «کرتن کله » ذکر کرده است و صحیح می باشد. ( از یادداشت مرحوم دهخدا ) : وکذا یحرم الیربوع و القنفذ و الوبر و الخز و الفنک و السمور و السنجاب و العضاة و اللحکة. ( شرایع محقق حلی ، کتاب الاطعمة و الاشربة ). رجوع به کرتن کله شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس