عصید

لغت نامه دهخدا

عصید. [ ع َ ] ( ع ص ) چیز پیچیده شده. معصود. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به عُصود شود.

عصید. [ ع ِص ْ ی َ ] ( ع ص ) متهم به شر. ( منتهی الارب ). || ابنه زده و مأبون ، یعنی آنکه علت مشایخ دارد. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). || ( اِخ ) لقب حذیفةبن بدر، یا لقب حصن بن حذیفه. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

متهم به شر ابنه زده و مابون

پیشنهاد کاربران

بپرس