[ویکی الکتاب] معنی
عَصِیبٌ: سخت و دشوار (کلمه عصیب بر وزن فعیل به معنای مفعول از ماده عصب است که به معنای شدت است و یوم عصیب آن روزی است که به وسیله هجوم بلا آنقدر شدید شده باشد که عقدههایش بازشدنی نیست و شدایدش آن چنان سر در یکدیگر کردهاند که مانند کلاف سر در گم از یکدیگر جدا ...
ریشه کلمه:
عصب (۵ بار)
«عَصِیب» از مادّه «عَصْب» (بر وزن اسب) به معنای بستن چیزی به یکدیگر است، و از آنجا که حوادث سخت و ناراحت کننده، انسان را در هم می پیچد، و گویی در لابلای ناراحتی قرار می دهد، عنوان «عَصِیب» به آن اطلاق می شود، و عرب، روزهای گرم و سوزان را نیز «یَوْمُ الْعَصِیب» می گوید.
(بروزن فرس) رگ. معصوب: بسته شده با رگ. آنگاه بهر بستن عصب (بر وزن فلس) گفتهاند «یَوْمٌ عَصیبٌ» یعنی شدید (گوئی اطراف آن با مشکلات جمع و بسته شده است) عصبة: جماعت فشرده و کمک همدیگر (مفردات). . یوسف و برادرش به پدرمان از ما محبوبتراست حال آن که ما دسته نیرومندیم در جوامعالجامع فرموده: جماعت را از آن عصبه گفتهاند که کارها به وسیله آنها بسته و روبراه میشود. . لوط به وسیله فرستادگان به تنگی افتاد و گفت امروز روز سختی است. عصیب یکبار و عصبة چهار بار در قرآن مجید آمده است: ، ، .