عصفور السیاح

لغت نامه دهخدا

عصفورالسیاح. [ ع ُ رُس ْ س َی ْ یا ] ( ع اِ مرکب ) ( الَ... ) صفراغون. ( تحفه حکیم مؤمن ). عصفورالشوک. طرغلودیس. رجوع به طرغلودیس شود.

فرهنگ فارسی

صفراغون عصفور الشوک

پیشنهاد کاربران

بپرس