عصب شناسی زبان

دانشنامه عمومی

عصب شناسی زبان ( به انگلیسی: Neurolinguistics ) یا عصب - زبان شناسی[ ۱] زیرشاخه ای از دانش زبان شناسی است که به مطالعهٔ سازوکارهای عصبی ای در مغز می پردازد که درک، تولید و فراگیری زبان را کنترل می کنند. به عنوان یک رشتهٔ میان رشته ای است که دانش هایی را از رشته های دیگر مانند علوم اعصاب، زبانشناسی، علوم شناختی، اختلالات ارتباطی و عصب روانشناسی دربردارد. محققان از زمینه های مختلف به این رشته وارد شده اند و انواع مختلفی از تکنیک های آزمایشی و دیدگاه های نظری بسیار متنوع و متفاوت را به همراه دارند. کارهای زیادی در زمینه عصب شناسی زبان توسط مدل های روانشناسی و زبان شناسی نظری ارائه می شود و متمرکز بر این است که چگونه مغز می تواند فرایندهایی را که زبان شناسی نظری و روانشناسی برای تولید و درک زبان ضروری دانسته است، پیاده سازی کند
متخصصان عصب شناس زبان، مکانیزم های فیزیولوژیکی مغز را که توسط آن، اطلاعات مربوط به زبان را پردازش می کند، مورد مطالعه قرار دادند و همچنین نظریه های زبانی و روانشناسی را با استفاده از فرازشناسی، تصویربرداری از مغز، الکتروفیزیولوژی و مدل سازی کامپیوتری، ارزیابی می کنند.
اطلاعات بیشتر: تاریخچه مغز، علوم اعصاب#تاریخچه، تاریخچه تصویربرداری عصبی، و علوم شناختی#تاریخچه
عصب شناسی زبان، از لحاظ تاریخی ریشه در توسعه قرن نوزدهم آفازیولوژی دارد که به مطالعه کمبودهای زبانی ( آفازی ) که در نتیجهٔ آسیب مغزی رخ داده است، می پردازد. [ ۲] آفازیولوژی با تجزیه و تحلیل تأثیر صدمات مغزی بر پردازش زبان، سعی در ارتباط ساختار و عملکرد دارد. [ ۳] یکی از اولین کسانی که ارتباطی بین یک ناحیه خاص از مغز و پردازش زبان ایجاد کرد، پل بروکا ( Paul Broca ) بود. بروکا یک جراح فرانسوی بود که کالبدشکافی را روی افراد زیادی انجام داد که کمبود گفتاری داشتند و متوجه شد که بیشتر آنها دچار آسیب مغزی ( یا ضایعات ) در لوب پیشانی سمت چپ هستند در ناحیه ای که اکنون به عنوان ناحیه بروکا ( Broca’s area ) شناخته می شود. متخصصین مغز و اعصاب در اوایل قرن نوزدهم ادعا کرده بودند که نواحی مختلف مغز عملکردهای متفاوتی را انجام می دهند و زبان بیشتر توسط مناطق پیشانی مغز کنترل می شود، اما تحقیقات بروکا اولین کسی است که شواهد تجربی برای چنین رابطه ای ارائه می دهد. [ ۴] [ ۵] و به عنوان «دوران سازی»[ ۶] و «محوری»[ ۴] در زمینه های عصب شناسی زبان و علوم شناختی توصیف شده است. بعد ها، کارل ورنیکه ( Carl Wernicke ) ، که ناحیه ورنیکه ( Wernicke’s area ) به نام وی نامگذاری شده است، پیشنهاد کرد که نواحی مختلف مغز برای کارهای مختلف زبانی اختصاص داده شده اند، با استفاده از ناحیه بروکا، تولید حرکتی گفتار و با استفاده از ناحیه ورنیکه، درک گفتاری شنیداری، کنترل و رسیدگی می شود. [ ۳] [ ۲] کار بروکا و ورنیکه، زمینه تحقیق در رشته آفازیولوژی را فراهم کرد و همچنین این ایده را که می توان از طریق بررسی خصوصیات جسمی مغز، به مطالعه در مورد زبان پرداخت، ایجاد کرد. [ ۵] کارهای اولیه در زمینه آفازیولوژی از کار کوربیان بردمن ( Korbinian Brodmann ) که در اوایل قرن بیستم انجام داد نیز بهره مند شد. او سطح مغز را به چندین ناحیه نگاشت داد، هر ناحیه را بر اساس ساختار معماری ( ساختار سلولی ) آن در مغز[ ۷] و عملکرد آن، شماره گذاری کرد. این نواحی به نواحی بردمن ( Brodmann areas ) مشهور هستند و امروزه نیز به طور گسترده ای در علوم اعصاب استفاده می شوند. [ ۸]
عکس عصب شناسی زبانعکس عصب شناسی زبانعکس عصب شناسی زبانعکس عصب شناسی زبانعکس عصب شناسی زبانعکس عصب شناسی زبان
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس