عصال
لغت نامه دهخدا
عصال. [ ع ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ أعصَل. ( منتهی الارب ). رجوع به اعصل شود. || ج ِعَصَل. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به عصل شود. || کج ، و تیر کج. ( منتهی الارب ). || ( اِخ ) نام جایگاهی است. ( از منتهی الارب ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید