عصاالراعی. [ ع َ صَرْ را ] ( ع اِ مرکب ) درخت بطباط. ( از اقرب الموارد ). کبیر و صغیر می باشد و کبیر نر و صغیر ماده است و بفارسی کبیر را سرخ مرز نامند. تخم و ساقش سرخ و برگش مایل به بنفشی و در باغها بسیار است. و صغیر او را در تنکابن خاک تره گویند، برگ و ساقش سبز و کوچک تر از کبیر، و تخمش سفید و گویاخاکستر بر برگهای او پاشیده اند و تخم هر دو قسم او در زیر برگها و انبوه. و در افعال ، کبیر او از صغیر قوی تر، و در اول خشک و در سیُم سردند. ( از تحفه حکیم مؤمن ). داروئی است. ( نزهة القلوب ). عصافیرالراعی.( تذکره ضریر انطاکی ). عصا موسی. ( فهرست مخزن الادویة ). هزاربَندَک. ( بحر الجواهر ). برشیان دارو. شبطباط.سطیاط. ( الابنیة ). جُنجُر. نوعی صدپیوند که گیاهی است ، و آن را هفت بند نیز نامند. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) نوعی صدپیوند که آنرا هفت بند نیز نامند . درخت بطباط کبیر و صغیر میباشد و کبیر نر و صغیر ماده است و بفارسی کبیر را سرخ نامند