ز من عشقی بگو دیوانگان عشق راوحشی
که من زنجیر کردم پاره از دارالشفا رفتم.
وحشی ( از آنندراج ).
به بوستان تو عشقی بلند میگویم چو شبنم از گل رویت نبود میشویم.
صائب ( از آنندراج ).
شدم پائین نافش گام چندی حیا را گفته ام عشقی بلندی.
حکیم زلالی ( در تعریف دختر زال ، از آنندراج ).