عشق ورزیدن


معنی انگلیسی:
love, to make love

لغت نامه دهخدا

عشق ورزیدن. [ ع ِ وَ دَ ] ( مص مرکب ) عشقبازی کردن. عشق باختن. ( فرهنگ فارسی معین ). تعشق. تغازل :
در خاطر من که عشق ورزد
عالم همه حبه ای نیرزد.
نظامی.
غم دو زلف تو بر لاله حلقه بر حلقه
به سنگ خاره درآموخت عشق ورزیدن.
سعدی.
عافیت میبایدت چشم از نکورویان بدوز
عشق میورزی بساط نیکنامی درنورد.
سعدی.
عشق ورزیدم و عقلم به ملامت برخاست
هرکه عاشق شد ازو حکم سلامت برخاست.
سعدی.
عشق می ورزم و امّید که این فن شریف
چون هنرهای دگر مایه حرمان نشود.
حافظ.
چنین سبزتلخی ندیده ست کس
که با نکهتش عشق ورزد نفس.
ظهوری.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) عشق بازی کردن عشق باختن .

واژه نامه بختیاریکا

( عشق ورزِیدِن ) قَلِوِه خواِستِن

دانشنامه عمومی

عشق ورزیدن ( اسپانیایی: Amar ) یک فیلم عاشقانه اسپانیایی به کارگردانی استبان کرسپو است که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد. [ ۱] [ ۲]
ماریا پدراسا در نقش «لائورا»
پل مونن در نقش «کارلوس»
گرتا فرناندز در نقش «لولا»
ناتالیا تنا در نقش «مادر لائورا»
ناچو فرسندا در نقش «پدر لائورا»
گوستاوو سالمرون در نقش «پابلو»
آنتونیو والرو در نقش «پدر کارلوس»
سونیا آلمارچا در نقش «کارمن»
• مارتا بلنگر[ ۳] در نقش «نامادری لائورا»
عکس عشق ورزیدن
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

adore (فعل)
عشق ورزیدن، ستودن، پرستش کردن، ستایش کردن

make love (فعل)
عشق ورزیدن، عشقبازی کردن

پیشنهاد کاربران

عشق ساختن ، عشق ورزیدن :
بگو با آنکه هستی عشق می باز
چو یارت هست با او عشق می ساز.
نظامی ( خسرو و شیرین ) .
مهر باختن . [ م ِ ت َ ] ( مص مرکب ) عشق ورزیدن . محبت داشتن : ماهی دو سه مهر باخت با اوزآنگونه که بود ساخت با او. نظامی .
علاقه شدید به کسی
خاطر دادن. [ طِ دَ ] ( مص مرکب ) دل دادن. عاشق شدن. ( آنندراج ) . مهر ورزیدن :
به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار
که بر و بحر فراخ است و آدمی بسیار.
سعدی.
سر از مغز و دست از درم کن تهی
چو خاطر به فرزند مردم نهی.
سعدی ( بوستان ) .
عشق خود را نثار دیگران کردن
محبت داشتن
عشق بازی ، محبت داشتن به طرف مقابل
محبت داشتن، دوستی داشتن

بپرس