عشرق

لغت نامه دهخدا

عشرق. [ ع ِ رِ ] ( ع اِ ) گیاهی است از قسم اغلاث ، دانه آن نافع بواسیر است و نیز شیر زیاده پیدا کند و موی را سیاه گرداند. ( منتهی الارب ). تخمی است دوائی که آن را به عربی بزرالمرو و بفارسی تخم مرو گویند. ( برهان قاطع ). از جنس حشایش است و برگ اوبه برگ درخت غار مشابهت دارد، و بار درخت عشرق به هیئت بزرگتر باشد و او را جهت زینت بکار برند و موی را سیاه کند، و بعضی گفته اند او را ساق باشد اما ساق او کوتاه باشد و طعم او تیز است و علت بواسیر را سوددارد. ( از تذکره ضریر انطاکی ). به لغت حجاز سناء عریض الورق است و بعضی گویند مرو است و برخی آن را گیاهی دانند که برگش شبیه به برگ غار و سرخ و خوشبو است ، و عروسان استعمال میکنند. ( از تحفه حکیم مؤمن ). نباتی است از اغلاث ، یکی آن عِشْرِقة. و گویند نباتی است سرخ رنگ که عروسان بکار برند، و گویند درختی است به اندازه یک ذراع دارای دانه های کوچکی که چون خشک شوند به وزش باد، بصدا می آیند. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

گیاهی است از قسم اغلاث دانه آن نافع بواسیر است و نیز زیاده پیدا کند و موی را سیاه گرداند تخمی است دوائی که آنرا به عربی بزرالمرو و بفارسی تخم مرو گویند

دانشنامه عمومی

افسونگر شب، عشرق ( نام علمی: Circaea lutetiana ) نام یک گونه از سرده افسونگر شب است.
عکس عشرق
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس