عشرب

لغت نامه دهخدا

عشرب. [ ع َ رَ / ع َ ش َرْ رَ ] ( ع ص ) تیر درگذرنده. ( منتهی الارب ). سهم ماضی ، و برخی آن را شهم به شین معجم ضبط کرده اند. || خشن. ( از اقرب الموارد ). || شیر بیشه. ( منتهی الارب ). اسد. ( اقرب الموارد ). || سخت روان ، هرچه باشد. ( منتهی الارب ). سخت و باجرأت ، و برخی آن را سخت جریان نوشته اند. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس