فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع عشیره قبایل طوایف .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. = عشیره
دانشنامه عمومی
عشایر، کوچ نشین، [ ۱] [ ۲] [ ۳] [ ۴] کوچ رو[ ۵] یا کوچ گرد[ ۶] ( به انگلیسی: Nomad ) به افراد کوچ نشین که برای تأمین معاش و دامپروری در طول سال جابجا می شوند، عشایر گفته می شود. واژهٔ عشایر، جمع عشیره به معنی قبیله است. این جامعه عبارت است از جامعه انسانی نسبتاً خوداتکا و خودبسنده که ساخت اجتماعی قبیله ای دارد و عموماً زندگی خود را از دامداری اداره می کنند. با تغییر فصول، عشایر معمولاً برای یافتن مراتع مناسب برای حیوانات خود محل زندگی خود را تغییر می دهند. [ ۷]
واژه عشایر بیشتر در زبان فارسی و در مورد ایل های کوچنده در ایران به کار می رود. بعضی از اصطلاحاتی که مشتق از واژه عشایری است عبارتند از:
• عشایر اسکان یافته: خانوارهای عشایری که تمامی اعضای آن در یک مکان، سکونت ثابت اختیار کرده و کوچ نمی کنند اما با توجه به حفظ برخی مناسبات اقتصادی ( مالکیت و حقوق بهره برداری از مراتع و منابع قلمرو ) و فرهنگی ـ اجتماعی ( احساس تعلق به ایل و عشیره ) خود را عضو ایل، طایفه و … تلقی می کنند.
• عشایر کوچنده: به عشایری که حداقل سه ویژگی ساخت اجتماعی قبیله ای، اتکای معاش به دامداری، و شیوه زندگی مبتنی بر کوچ را داشته باشند، گفته می شود.
• عشایر نیمه کوچنده: به آن تعداد از خانوارهای عشایری گفته می شود که حداقل در یکی از قطب های استقرار ( منطقه ییلاق، قشلاق یا میان بند ) دارای سکونت گاه ثابت بوده و همواره تعدادی از اعضای خانوار در آنجا سکونت دارند.
• عشایر رمه گردان: به آن تعداد از خانوارهای عشایری گفته می شود که اکثر اعضای خانواده در یک نقطه یا مکان ( در داخل قلمرو ایلی یا خارج از آن ) سکونت ثابت اختیار کرده و در کوچ شرکت نمی کنند. در شیوه کوچ رمه گردانی، دام ها به همراه چوپان و تعدادی از افراد ذکور خانواده جابجا شده یا کوچ داده می شوند.
ایل: اتحادیه ای سیاسی متشکل از تیره ها و طوایف عشایری است که به اتکای وابستگی های خویشاوندی ( نسبی، سببی و آرمانی ) یا در برهه زمانی خاص، بنا به مصالح و ضرورت های سیاسی و اجتماعی با هم متحد شده و تشکیل یک ایل را می دهند. معمولاً ایلات دارای سرزمین و قلمرو ایلی خاص خود بوده و تحت رهبری و مدیریت شخصی با سمت ایلخان یا ایل بیگ اداره می شدند. [ نیازمند منبع]
طایفه: عبارت از یک واحد اجتماعی ـ سیاسی متشکل از چند تیره است و در سلسله مراتب رده های ایلی، مهم ترین و مشخص ترین رده به شمار می رود. در سلسله مراتب سازمان اجتماعی عشایر ایران، اکثر طوایف بین ایل و تیره قرار می گیرند اما طوایفی نیز وجود دارند که به هیچ ایلی وابسته نبوده و طایفه مستقل نامیده می شوند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفواژه عشایر بیشتر در زبان فارسی و در مورد ایل های کوچنده در ایران به کار می رود. بعضی از اصطلاحاتی که مشتق از واژه عشایری است عبارتند از:
• عشایر اسکان یافته: خانوارهای عشایری که تمامی اعضای آن در یک مکان، سکونت ثابت اختیار کرده و کوچ نمی کنند اما با توجه به حفظ برخی مناسبات اقتصادی ( مالکیت و حقوق بهره برداری از مراتع و منابع قلمرو ) و فرهنگی ـ اجتماعی ( احساس تعلق به ایل و عشیره ) خود را عضو ایل، طایفه و … تلقی می کنند.
• عشایر کوچنده: به عشایری که حداقل سه ویژگی ساخت اجتماعی قبیله ای، اتکای معاش به دامداری، و شیوه زندگی مبتنی بر کوچ را داشته باشند، گفته می شود.
• عشایر نیمه کوچنده: به آن تعداد از خانوارهای عشایری گفته می شود که حداقل در یکی از قطب های استقرار ( منطقه ییلاق، قشلاق یا میان بند ) دارای سکونت گاه ثابت بوده و همواره تعدادی از اعضای خانوار در آنجا سکونت دارند.
• عشایر رمه گردان: به آن تعداد از خانوارهای عشایری گفته می شود که اکثر اعضای خانواده در یک نقطه یا مکان ( در داخل قلمرو ایلی یا خارج از آن ) سکونت ثابت اختیار کرده و در کوچ شرکت نمی کنند. در شیوه کوچ رمه گردانی، دام ها به همراه چوپان و تعدادی از افراد ذکور خانواده جابجا شده یا کوچ داده می شوند.
ایل: اتحادیه ای سیاسی متشکل از تیره ها و طوایف عشایری است که به اتکای وابستگی های خویشاوندی ( نسبی، سببی و آرمانی ) یا در برهه زمانی خاص، بنا به مصالح و ضرورت های سیاسی و اجتماعی با هم متحد شده و تشکیل یک ایل را می دهند. معمولاً ایلات دارای سرزمین و قلمرو ایلی خاص خود بوده و تحت رهبری و مدیریت شخصی با سمت ایلخان یا ایل بیگ اداره می شدند. [ نیازمند منبع]
طایفه: عبارت از یک واحد اجتماعی ـ سیاسی متشکل از چند تیره است و در سلسله مراتب رده های ایلی، مهم ترین و مشخص ترین رده به شمار می رود. در سلسله مراتب سازمان اجتماعی عشایر ایران، اکثر طوایف بین ایل و تیره قرار می گیرند اما طوایفی نیز وجود دارند که به هیچ ایلی وابسته نبوده و طایفه مستقل نامیده می شوند.
wiki: عشایر
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
عشایر بیشتر به معنی عشیره یا طایفه می باشد
واژه عشایر صد درصد عربی است در پارسی می شود هوزان این واژه یعنی هوزان صد درصد پارسی است.
Revolutionary nomads of Iraq : عشایر انقلابی عراق
عشایر ( عربی )
کُردان ( فارسی )
کُردان ( فارسی )
طوائف
کوچگرها یا کوچگران
رمه گردان
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
هوزان huzãn، هوزاس huzãs ( هوز= عشیره؛ کردی و لری + «ان، اس» )
کوتومان kutumãn، کوتوماس kutumãs ( کوتوم از سنسکریت: کوتومبَ= عشیره + «ان، اس» )
وَمشان، وَمشاس ( ومشا= عشیره؛ سنسکریت + «ان، اس» )
... [مشاهده متن کامل]
«اس» پسوند پِنگ ( = جمع ) در زبان سنسکریت است
هوزان huzãn، هوزاس huzãs ( هوز= عشیره؛ کردی و لری + «ان، اس» )
کوتومان kutumãn، کوتوماس kutumãs ( کوتوم از سنسکریت: کوتومبَ= عشیره + «ان، اس» )
وَمشان، وَمشاس ( ومشا= عشیره؛ سنسکریت + «ان، اس» )
... [مشاهده متن کامل]
«اس» پسوند پِنگ ( = جمع ) در زبان سنسکریت است