عسیل

لغت نامه دهخدا

عسیل. [ ع َ] ( ع ص ، اِ ) مرد سخت زننده سبک دست. ( منتهی الارب ). عَسِل. و رجوع به عَسِل شود. || جاروب عطار. ( منتهی الارب ). جاروب عطار که آنچه با صلایه مشک سایند بدان واهم آورند. ( السامی فی الاسامی ). مکنسه عطار که عطر را بدان جمع آورند. ( از اقرب الموارد ). || پر که از آن غالیه بردارند. ( منتهی الارب ).ریش و پری که بوسیله آن غالیه را برکنند. ( از اقرب الموارد ). || نره پیل. ( منتهی الارب ). قضیب فیل. ( مخزن الادویة ). || نره شتر. ( منتهی الارب ). ج ، عُسُل. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

عسیل. [ ع ُ س َ ] ( اِخ ) ابن عقبةبن صمعةبن عاصم بن مالک بن قیس بن مالک سامی. از اجداد جاهلی است و بطنی از سامةبن لؤی را بنام عسیلی تشکیل می دهد. ( از اللباب فی تهذیب الانساب ). و رجوع به عسیلی شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس