عسگر

/~asgar/

برابر پارسی: لشگر، لشکر

پیشنهاد کاربران

در اصل فرق کلمه عسکر و عسگر چیست؟
عسکر ؛ به معنای سپاه و لشکر میباشد.
عسگر؛ به معنای کسی که بچه دار نمیشود یا به واسطه مشکلی ندارد .
نتیجه؛ در اصل این کلمه را برای امام حسن عسکری منصوب میکنند و بعضی مثل مخالفبن اهل بیت ( ع ) آن را با کلمه عسگری نقل میکنند و این کاملاً اشتباه میباشد
اگر عسگر پارسی است باید با الف نوشته شود. اسگر ، عربی هم بدلیل گاف نمی تواند باشد. اما با عین هم پارسی نیست. کلمه غریبی است که نه در پارسی جا دارد و نه در عربی.
چقدر دانشمند و صاحبنظر اینجا شرف حضور دارند وهمه هم خیلی مطمئن حرف میزنند یکی نیست به این اساتید بگه ما هنوز تو تاریخ معاصر با اینهمه پیشرفت تکنولوژی و ابزار ضبط صدا و تصویر بین واقعیت و مجاز و حقیقت و دروغ ماندیم که کدام درست است و کدام نادرست و شما چطور با این یقین در مورد ۱۴۰۰ سال پیش نظر می دهیدواینطور راحت همدیگر رو منکوب میکنید هنوز واقعیت جنگ جهانی و جنگ ایران و عراق و انقلاب ایران و هزاران مساله مشابه در پرده ابهام هست و شما در مورد چیزی که بیش از هزار سال پیش اتفاق افتاده اینقدر مطمئنید
...
[مشاهده متن کامل]

من که فقط در مورد کلمه عسکر میتونم نظر بدم که به معنی لشکر اومده و در عربی عسگر نیست چون گاف در لغت عربی نیست

عسگربه معنای سرباز. سپاه. لشگر میباشددرزبان ترکی چه ترکیه آذربایجان به سرباز عسگرمیگویندوبه لشگر ولشگرهاعسگرلرودرهرشهریااستانی درایران عسگرآبادهست واین عسگربا عسکر پدرمنجی عالم وامام مهدی ( عج الله تعالی شریف فرق میکنه ) برحسب اینکه درعربی گ چ ژ پ وجودنداره همون عسکرخوانده میشه وخداوندمتعال تبارک تعالی وعده ی منجی عالم رابه رسول الله ( ص ) درکلام الله تکرارکرده حالابعضیهای نمیخوان قبول کنند مثال میزنم هوارا نمبببن نه ولی استشمام میکنن و زنده اند حالا بمیرند هم جای دوری نخواهند رفت به عالم ملکوتی خواهند پیوست ازمثله دورنشیم عسگر درزبان هخامنشیها تادوران قاجاردرایران افغانستان تاجکیستان ترکمنستان وووبه سربازلشگرسپاه عسگرمیگویندبه جزدرایران درزبان پهلوی تغیرکرده وزبان کاملا فارسی میباشد وعسگرراحالا دهخدا نوشته جمع عساکر بازهم لشگرسپاه وسربازمیباشد به امیدظهورهرچه زودتروبرای سلامت بودن آقاامام زمان صلوات بفرستید وسلام دوردخداوند برچهرده معصوم علیهم السلام وعسگرعسکرلقب امام حسن عسگری یاعسکری علیهم السلام میباشد
...
[مشاهده متن کامل]

انگورعسگری ربطی به این مثله نداره که خوندم بعث کردن لعن نفرین بربدگویان امامان معصوم وچهارده معصوم علیهم السلام . ماهرچه داریم ازچهارده معصوم علیهم السلام است دقیقا توضیح دادم
مادرایران چقدرفامیلی عسگری داریم واسم عسگر بخصوص دردرتورگهای اصیل اسم عسگر
عسگر یعنی سپاه لشگرارتش شجاع باشهامت جنگجو هدایت کننده ی جنگ فرمانده سپهسالار سپهبد سران لشگر طراح کننده ی جنگ

جواب رضا وحدت هرفردی در باره خدا که آفریننده هست و غیر قابل رویت می باشد یا امام زمان خواست حرف بزند اول باید جهان که قابل رویت هست رو تعریف کند تا ببینیم چیزی که قابل رویت هست رو توانسته ببیند بعد راجب
...
[مشاهده متن کامل]
خدا که غیر قابل رویت هست ببینیم چه میگوید، تو هم اول جهان و بعد خدا را تعریف کن بعد برو دنبال امام دوازدهم. بگوچشم چشم یادت نرود. فدای تو

عسگر به معنای هرچی هست به معنای لشکر و سپاه نیست عسکر یعنی لشکر و سپاه که لقب امام یازدهممون هم هست امام حسن عسکری ( ع ) که به دلیل اقامت در منطقه نظامی این لقب رو گرفتن و درسته که آخوندا اعتقاد همه مون
...
[مشاهده متن کامل]
رو ضعیف کردن به دلیل تمام دروغ هاشون و درسته که بعضی از معجزاتی که میگن احتمالا اتفاق نیفتاده و شاید هم فرشته ای وجود نداشته باشه ولی هیچ کدوم از اینها دلیل بر وجود نداشتن خداوند و پیامبر و امام نیست اگر خدایی وجود نداره پس ما چطور درست شدیم؟ اگر میمون بودیم، میمون از چی بوده؟. . . برگردید و تمام سیر تکاملی انسان رو پیدا کنید، و آخرش به این نتیجه میرسین که حتما اول اولش یه چیزی بوده که این همه چیز وجود داشته و حتما خدایی بوده که مارو درست کرده!

در جواب سرکان در حال حاضر نائب بر حق ایشون امام خامنه ایست
هوالعلیم
عسگر : تلفظ آن عسکر است. ( در زبان عربی ۴حرف گ _ چ _ پ _ ژ _وجود ندارد )
عسکر واژه ای عربی است به معنای لشکر ؛ ارتش ؛ سپاه ؛ نیروی نظامی. وجمع آن عساکر است.
کلمه عسگر در زبان فارسی نیست و در لغت نامه های فارسی بدان اشاره نشده است.
...
[مشاهده متن کامل]

نام انگور بدون دانه هم انگور عسکری است که برخی اشتباه تلفظ میکنند و مینویسند.
لقب امام یازدهم شیعیان جهان از آن جهت عسکری است که در منطقه نظامی مجبور به سکونت شده بودندو ربطی به انگور عسکری ندارد. فرزند ایشان محمد بن حسن ، امام زمان و قائم آل محمد ، امام حی وحاضر واز چشم پلیدان پنهان میباشند وهر گاه خدا بخواهد ظهور کرده و جهان را از پلیدی ، پاک میفرماید.
به رغم زاغ سیه ، شاهباز زرین بال
دراین مقرنس زنگاری آشیان گیرد
ان شاءالله

کلمه عسگر وجود نداره نه در فارسی و نه در عربی، الکی ساختنش،
عسکر هم مُعرَّب کلمه لشکر هست،
عرب همیشه وقتی کلمه وارد زبان عربی می کنه یه تغییری توش میده، عسکر به معنای سپاه و لشکر البته به معنای سرباز هم هست
در نهایت
خدا لعنت کنه جسارت کنندگان به امام علیه السلام را
عسگر:بی دانه . عقیم
عسکر:ارتش
اشتباه نکنین!!!!
عسگر به معنای بی دانه و عقیم هست
عسکر به معنای لشکر
خدمت اونایی ک میگن لقب امام حسن عسکری, عسگری هست باید بگم ک این لفظ اشتباه امام حسن عسکری در جایی بودن ک پر از سپاه لشکر بود ونام منطقه
عسگری رو دشمنان حضرت مثل جعفر کذاب درست کردن ک بگن امام حسن عقیم بودن در حالی ک چنین نیست
آخه وقتی زبان عرب گ نداره چرا بحث الکی میکنین، معلومه که ایشون عسکری بودن نه عسگری
عسگر به معنی ارتش یا محله ی ارتشی میباشد
گویند کسان که بهشت با حور خوش است
من گویم که آب انگور خوش است
بیا این نقد بگیر و دست از آن بدار
که آواز دهل شنیدن از دور خوش است

ببخشید البته همه شما فیلسوف هستید هر کسی به اندازه تحقیق و متفکر بودنش از این دنیا سهم میبره اعتقاد هر کس برای خودش هست
با سلام …… اونایی که به خدا و رسولش وکتابش و حجتش اعتقاد ندارند در این بیت تامل کنند
چشم دل باز کن تا جان بینی ……انچه نا دیدنست ان بینی
دوم اینکه کشمش عسگر که به این نام مشهور است یک واژه کاملا ایرانی ومحلی مطلق به شهرستان اسکو می باشد و این صفت برای کشمش قبل از اسلام نیز کاربرد داشته وبه معنی حلاوت و شیرینی فارسی میباشد شما متوانید با خواندن تاریخ تمدن اذربایجان به این قضیه پی ببزید
...
[مشاهده متن کامل]

اما عسکر عربی به معنی لشکر یا پادگان نام محلی در سامرا بوده است در ضمن بی دانه ودم بریده در عربی ابتر است نه عسکر
مژده ای دل که مسیحا نفسی می اید

فکر کنم، اختیار زندگی دست هیچ کس نیست و خداوند عدالت ندارد و توانایی عدالت ندارد و یکی باید بیاید به دیگران کمک کند که عدالت برقرار شود، هر حدیثی که دارید با قوانین قرآن جور نباشه حرف مفته و جعلیه، تو قرآن هیچ و هیچ چیزی از یک منجی اسم برده نشده و کلا کذب
عساکر
لغت نامه دهخدا
عساکر. [ ع َ ک ِ ] ( ع اِ ) ج ِ عَسکر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) . لشکرها. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) . رجوع به عسکر شود.
- عساکر منصوره ، عساکر نصرت مآثر ؛ سپاه فیروزمند و مظفر. ( ناظم الاطباء ) .
|| ( اِخ ) از اعلام است . ( از منتهی الارب ) .

خلاصه پرسش
علت غیبت و پنهان بودن امام دوازدهم ( عج ) چیست؟
پرسش
شیعه می گوید: پنهان شدن امام دوازدهم ( عج ) در غار، به جهت ترس از ستمگران است، پس وقتی این خطر با به قدرت رسیدن حکومت های شیعه مانند عبیدی ها ( فاطمی ها ) و آل بویه ها و صفوی ها و دولت فعلی ایران رفع شد، چرا ظهور نکرد؟!
...
[مشاهده متن کامل]

پاسخ اجمالی
منظور از غیبت امام دوازدهم ( عج ) پنهان شدن آن حضرت در غار و زندگی دور از مردم نیست، بلکه آن حضرت در بین مردم زندگی و رفت و آمد می کنند و همانند دیگر افراد جامعه، یک زندگى عادى دارند، حضرت مردم را می بینند و آنها را می شناسند مردم نیز حضرت را می بینند، اما ایشان را نمی شناسند و نمی دانند که ایشان همان حضرت مهدی موعود ( عج ) هستند تا وقتی که زمان ظهور فرا برسد و ایشان خود را به عنوان امام و پیشواى شیعیان جهان، به مردم معرّفى خواهند کرد؛ زیرا امر غیبت و ظهور حضرت مهدی به اراده و فرمان الهی است و هر گاه خدای تعالی اراده فرماید واقع خواهد شد.
غیبت امام علاوه بر حفظ جان امام مهدی ( عج ) علت ها و حکمت های دیگری نیز دارد از جمله:
1. ایجاد زمینه اجرای احکام الهی در جامعه.
2. امیدبخشیدن به مؤمنان و منتظران
3. تربیت و خودسازى؛ در روایات زیادی بیان شده است که؛ امام زمان ( عج ) در دوران غیبت به طور مداوم مراقب حال پیروان خویش است.
4. پاسدارى آیین خدا در جلو گیری از آمیختن آن با سلیقه ها و افکار شخصى.
5. امام زمان ( عج ) در زمان غیبت همچون خورشید پشت ابر است که مردم از برکات و هدایت های پنهان و آشکار امام زمان ( عج ) بهره مند هستند.
پاسخ تفصیلی
امامت، همان ادامه مسیر نبوّت است[1] و امام تمام ویژگی ‏هاى یک نبى را دارد، مگر این که دیگر بر او وحى نشده و نزول آیات قطع می ‏شود. امام و پیشوای دینى در اسلام از سه جهت ممکن است مورد توجه قرار گیرد:
1. از جهت حکومت اسلامی؛ یعنی اقدام براى برقرارى حکومت و رها نمودن مردم از سلطه حاکمان جور
2. از جهت بیان معارف و احکام اسلامی
3. از جهت رهبرى و ارشاد حیات معنوى‏
شیعه معتقد است همان طور که جامعه اسلامى به هر سه جهت نامبرده نیازى ضرورى دارد، کسى که متصدى اداره جهات نامبرده است و پیشوائى جماعت را در آن جهات به عهده دارد، از ناحیه ی خدا و رسول باید تعیین شود و البته پیغمبراکرم ( ص ) نیز به امر خدا تعیین فرموده است. [2] پس، سه مورد بیان شده، عمده ‏ترین وظایف امام را نشان می ‏دهند.
انجام این وظایف در صورتی ممکن است که جان امام و سلامتی او حفظ شود. امام نیز وظیفه دارد برای حفظ دین، جان خود را حفظ نماید. همان طوری که انجام وظایف پیامبر نیز منوط به حفظ جان و سلامتی اوست. بر همین اساس است که وقتی پیامبر اکرم ( ص ) اوضاع مکه را نامساعد و جان خویش را در معرض خطر دیدند با یک برنامه امنیّتی حساب شده امام علی ( ع ) را به جای خویش گذاشته و مخفیانه به همراه ابوبکر به غار ثور رفته و در آنجا برای مدتی مخفی شدند و در یک شرایط مناسب مکه را به مقصد مدینه ترک کردند؛ زیرا زندگی و سلامت شخص پیامبر اکرم ( ص ) شرط دوام نزول وحی و بقای اسلام در آن برهۀ زمانی خاص بود.
لازم به تذکر است غیبت امام زمان ( عج ) به صورت پنهان شدن در غار نیست، بلکه آن حضرت نیز، همانند دیگر افراد جامعه، یک زندگى عادى دارند، در بین مردم رفت و آمد می کنند و مردم او را می بینند اما ایشان را نمی شناسند و نمی دانند که ایشان همان حضرت مهدی موعود هستند. [3] وقتی که زمان ظهور فرا برسد، ایشان خود را به عنوان امام و پیشواى شیعیان جهان، به مردم معرّفى خواهند کرد؛ زیرا امر غیبت و ظهور حضرت مهدی ( عج ) به اراده و فرمان الهی است و هر گاه خدای تعالی اراده فرماید واقع خواهد شد.
از طرف دیگر غیبت امام مهدی ( عج ) علاوه بر حفظ جان آن حضرت، علت ها و حکمت های دیگری نیز دارد از جمله:
1. ایجاد زمینۀ اجرای احکام الهی در جامعه: اگر شرایط نابسامان اجتماعى و عدم آمادگی امت اسلامى، به گونه ای باشد که امام نتواند برخى از وظایف را که جنبه طرفینى دارد و اتمام آن به مساعد شرایط امت وابسته است انجام دهد، [4] مطمئناً باید به دنبال ایجاد آن زمینه ها و شرایط باشیم که آماده شدن آنها نیاز به زمان زیادی دارد مخصوصاً اگر به دنبال حکومت جهانی و پیاده کردن دستورات اسلام در تمام گیتی باشیم که هدف اسلام چیزی جز این نیست، چنان که قرآن می فرماید: �ما می ‏خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم!�. [5]
2. امیدبخشى: اعتقاد به امام زنده اى که هر لحظه امید به ظهور آن است، همچون زنده بودن فرمانده در میدان جنگ است که موجب دلگرمى و امید به پیروزى در سربازان است.
3. اثر تربیتى و خودسازى: در روایات زیادی بیان شده است که؛ ائمه اطهار ( ع ) همه هفته پرونده ی اعمال پیروان خویش را می بینند[6] که در دوران غیبت، امام مهدی ( عج ) مراقب حال پیروان خویش است و همه هفته بر اعمال آنها نظر می افکند. توجه به این نظارت امام زمان ( عج ) می تواند تأثیر ویژه اى روى افراد بگذارد؛ زیرا مؤمنان منتظر، خود و اعمال خود را حاضر در محضر آن وجود شریف می دانند و از ترس این که مبادا خاطر آن عزیز را مکدر نمایند و موجب ناراحتى و یا محروم از عنایت ویژه ایشان شوند، مواظب اعمال و رفتار خویش بوده و براى قرب بیشتر و جلب توجه خاص آن حضرت، در راه تعالى و آمادگى بیشتر تلاش می نمایند.
4. پاسدارى دین خدا: امام على ( ع ) ، در کلامى نورانى و کوتاه، لزوم وجود رهبران الهى در هر عصر و زمان را بیان فرموده: �بلى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا یَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُه‏�؛[7] بله، هیچ گاه زمین از قیام کننده ی با حجّت و دلیل خالى نمی ماند. خواه ظاهر و آشکار باشد، یا بیمناک و پنهان از دید مردم. تا دلایل روشن الهى ضایع نگردد، و به فراموشى نگراید.
مقصود از �ظاهراً مشهوراً� ( آشکار ) ، اولیای الهی و جانشینانشان است که قدرت و توانایی بر اظهار علم و عمل به آن، دارند، در میان مردم آشکارا زندگی می کنند و به هدایت آنها می پردازند؛ یعنی انبیا و یازده امام معصوم ( ع ) که این وظیفه الهی را آشکارا انجام دادند. و مقصود از �خائفاً مغموراً� ( بیمناک و پنهان از دید مردم ) ، کسى است که به امر و مصلحت الهی چنان موقعیّتی را ندارد؛ یعنی حضرت حجّت منتظر ( ع ) ؛ آن حضرت به جهت دشمنان زیادى که دارد، و دوستان مخلص او اندک اند، به امر الهی از دید مردم پنهان است و ظهور و آشکار شدن او به امر الهی و در موقعیّت مناسب تحقق پیدا خواهد کرد، اما آن حضرت وجود دارد؛ هر چند ظاهر نیست، و وجود او براى بشر لطفى از سوی خدای متعال است و ظهور او لطفى دیگر و بالاتر. همچنین شیعه معتقد است که این سخن امام علی ( ع ) تصریحى است از طرف آن بزرگوار، بر لزوم امامت میان مردم در تمام زمان ها تا وقتى که تکلیفى وجود دارد، و امام با حجّت و برهان الهى بر امور مردم رسیدگى می کند و بر طبق حکمت الهى وجود او ضرورت دارد. [8] بنابراین، خداوند هرگز خلق خودش را از حجّت و هادى و راهنما خالى نگذاشته است؛ خواه پیامبرى بوده باشد یا کتاب آسمانى بازمانده از پیامبران یا امام معصوم ظاهر یا پنهان از دید مردم و یا سنّت و سیره و روش آنان.
با گذشت زمان و آمیختن سلیقه ‏ها و افکار شخصى به مسائل مذهبى و گرایش هاى مختلف به سوى برنامه هاى ظاهر فریب مکتب هاى انحرافى و دراز شدن دست مفسده جویان به سوى مفاهیم آسمانى، اصالت پاره اى از این قوانین از دست می رود و دست خوش تغییرات زیان بخشى می گردد.
این آب زلال که از آسمان وحى نازل شده، با عبور از مغزهاى این و آن، تدریجاً تیره و تار گشته، صفاى نخستین خود را از دست می دهد و با آرایش‏ها و پیرایش‏هاى کوته بینانه افراد و افزودن شاخ و برگ هاى تازه به آن، چنان می شود که گاهى بازشناسى مسائل اصلى دچار اشکال می گردد.
با این حال، آیا ضرورى نیست که در میان جمع مسلمانان کسى باشد که مفاهیم فنا ناپذیر تعالیم اسلامى را در شکل اصلی اش حفظ و براى آیندگان نگه دارى کند؟ آیا مجدداً وحى آسمانى بر کسى نازل می شود؟ مسلماً نه! زیرا با خاتمیت دین اسلام باب وحى براى همیشه بسته شده است. پس چگونه باید آیین اصیل حفظ گردد و جلوى تحریفات و تغییرات و خرافات گرفته شود و این آیین براى نسل هاى آینده محفوظ بماند، آیا جز این است که باید این رشته به وسیله ی یک پیشواى معصوم ادامه یابد، خواه آشکار و مشهور باشد، یا پنهان و ناشناس، [9] تا �دلایل الهى و نشانه هاى روشن پروردگار باطل نگردد و به خاموشى نگراید�. سینه ی امام زمان ( ع ) و روح بلندش، صندوق آسیب ناپذیر حفظ اسناد آیین الهى است که همه ی اصالت هاى نخستین و ویژگی هاى آسمانى این تعلیمات را در خود نگاه دارى می کند.
4. تربیت یاران و افراد و کادر مورد نیاز حکومت جهانی: از برکات امام زمان ( عج ) در زمان غیبت این است که گروهى شایسته در پرتو این ارتباط، تدریجاً ساخته شوند. امام زمان ( عج ) شخصیتى است بى همتا که دل هاى آماده، در هر جا که باشند، تحت تأثیر جذبه ی مخصوص اشعه ی نیرومند و پر دامنه ی شخصیتش، قرار می گیرند و از این طریق آن امام معصوم می تواند به تربیت نفوس بپردازد، هر چند خود نفوس، چندان آگاه نباشند. [10]
5. امام زمان ( عج ) در زمان غیبت همچون خورشید پشت ابر است. [11] همان طوری که مردم از نور و گرما و انرژی های بی شمار خورشید پشت ابر بهره می‏برند، در زمان غیبت نیز از برکات و هدایت های پنهان و آشکار امام زمان ( عج ) بهره مند هستند. بنا بر این، علت غیبت منحصر در عدم امنیت حفظ جان حضرت مهدی ( عج ) نیست.

[1]. آل یاسین، محمد حسن، أصول الدین، ص 276، مؤسسه آل یاسین، قم، چاپ اول، 1413ق؛ سبحانى، جعفر، الإلهیات على هدى الکتاب و السنة و العقل، ج 4، ص 13، المرکز العالمی للدراسات الإسلامیة، قم، چاپ سوم، 1412ق.
[2]. طباطبایی، محمد حسین، شیعه در اسلام، ص 175 – 176، دفتر نشر اسلامی، قم، چاپ سیزدهم، 1378ش.
[3]. �رُوِیَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ الْعَمْرِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَ: وَ اللَّهِ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ لَیَحْضُرُ الْمَوْسِمَ کُلَّ سَنَةٍ یَرَى النَّاسَ وَ یَعْرِفُهُمْ وَ یَرَوْنَهُ وَ لَا یَعْرِفُونَهُ�؛ شیخ صدوق، من ‏لا یحضره ‏الفقیه، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ج 2، ص 520، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ دوم، 1413ق. ‏
[4]. با استفاده از نمایه ی �نظریه ی امامت و غیبت امام عصر ( عج ) �، سؤال 167.
[5]. قصص، 5.
[6]. ر. ک: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 1، ص 219 – 220، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق؛ بحرانى، سید هاشم، البرهان فى تفسیر القرآن، ج 2، ص 838 – 845، بنیاد بعثت، تهران، چاپ اول، 1416ق.
[7]. ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات أو الإستنفار و الغارات، محقق و مصحح: حسینی، عبدا لزهراء، ج 1، ص 91، دار الکتاب الإسلامی، قم، چاپ اول، 1410ق؛ شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق و مصحح: صبحی صالح، ص 497، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق.
[8]. سید رضی، تنبیه الغافلین و تذکرة العارفین، مترجم: کاشانی، ملا فتح الله، ج 2، ص 669، انتشارات پیام حق، تهران، چاپ اول، 1378ش؛ بحرانی، میثم بن علی، شرح نهج البلاغه، ج 5، ص 326، دفتر نشر الکتاب، بی جا، چاپ دوم، 1362ش.
[9]. مکارم شیرازى، ناصر، حکومت جهانى مهدى ( عج ) ، ص 229 – 226، نسل جوان، قم، چاپ پنجم، 1386ش.
[10]. با استفاده از نمایه ی �فلسفه ی‏ٔ عمر طولانى امام زمان ( عج ) �، سؤال 209.
[11]. ر. ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 207، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1395ق.

خلاصه پرسش
آیا پیامبر اکرم ( ص ) مسئله غیبت و قیام حضرت مهدی ( عج ) را بیان کرده اند؟
پرسش
چرا موضوع حضرت مهدی به طور واضح توسط پیامبر اکرم ( ص ) ذکر نگردیده است؟
پاسخ اجمالی
اصل وجود مهدی ( عج ) در صدر اسلام موضوع مسلمی بوده به طوری که مسلمانان در اصل وجود آن حضرت شک و تردیدی نداشتند. پیغمبر اکرم ( ص ) اصل وجود مهدی ( عج ) و اجمالی از صفاتش و تشکیل دادن حکومت توحید و دادگستری و ریشه کن نمودن ظلم و ستم و غلبه ی دین اسلام و بعضی از اصلاحاتی را که به دست آن جناب انجام می گیرد، را برای عموم مسلمین بیان فرمودند و آنان را به این گونه نویدهای مسرت بخش دلگرم می نمود.
...
[مشاهده متن کامل]

پیرامون وجود مقدس حضرت مهدی موعود ( عج ) و قیام و ظهورش احادیث زیادی از پیغمبر ( ص ) صادر شده که سنی و شیعه آنها را نقل کرده اند، هر کس در آنها دقت کند برایش روشن می شود که موضوع مهدی و قائم ( عج ) در زمان پیغمبر اسلام ( ص ) در میان مسلمانان امر مسلمی بوده است و به طوری عقیده به وجود مبارک آن حضرت در آینده ای مشخص در بین مردم رایج بوده که مردم تنها از فروعاتی در باره ی آن حضرت ( مثل نسب ، نام ، کنیه، زمان نهضت، علائم ظهور، علت غیبت و . . . ) سؤال می کردند و از پیغمبر اکرم ( ص ) جواب می گرفتند. پیغمبر اکرم ( ص ) هم گاه و بی گاه از آن وجود مقدس خبر داده و مطالبی در باره آن حضرت می فرمودند؛ مثل اینکه: مهدی موعود ( عج ) از نسل من و از فرزندان فاطمه ( س ) و حسین ( ع ) متولد خواهد شد. گاهی نام و کنیه ایشان را بیان می داشتند و گاهی علائم و مشخصات دیگری را بیان می کردند.
این احادیث علاوه بر کتب شیعه در کتب معتبر اهل سنت مانند "ینابیع المودة" به خوبی روشن و منعکس است.
پاسخ تفصیلی
اخبار و روایات فراوانی از پیامبر اسلام ( ص ) و هر یک از امامان در باره ی تولد، غیبت، ظهور و قیام جهانی و سایر ویژگی های حضرت مهدی ( عج ) نقل شده است. در واقع سال ها پیش از تولد آن حضرت، خصوصیات و ویژگی های ایشان از قبیل این که او از خاندان پیامبر ( ص ) از فرزندان فاطمه ( س ) و از نسل امام حسین ( ع ) است و با قیام جهانی خونین، زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد پیشگویی شده است. تعداد این روایات به حدی فراوان است که درباره ی کمتر موضوعی از موضوعات اسلامی این اندازه حدیث وارد شده است. [1] به گونه ای که این مسأله از ضروریات مذهب شیعه ی اثنی عشری است. [2]حضرت آیت الله صافی گلپایگانی قسمتی از این احادیث را در کتاب ارزشمند "منتخب الاثر" جمع آوری نموده اند.

ما در این جا به طور جداگانه به مطالبی که از پیامبر اکرم ( ص ) در باره ی حضرت مهدی ( عج ) در منابع شیعه و منابع معتبر اهل سنت آمده است اشاره می کنیم .

حضرت مهدی ( عج ) در منابع شیعه:

موضوع غیبت و قیام حضرت مهدی ( عج ) در اسلام به قدری قطعی و مسلم بوده که کتاب های متعددی درباره ی آن تألیف شده و تاریخ نگارش بعضی از آنها سال ها پیش از تولد حضرت بوده است. مثلاً حسن بن محبوب زراد، یکی از محدثان و مصنفان موثق شیعه کتاب �المشیخه� را یک صد سال قبل از غیبت کبری نوشته و اخبار مربوط به غیبت امام مهدی رادر آن نقل کرده است. [3] همچنین آیت الله امینی در کتاب "دادگستر جهان" به نقل از رجال نجاشی، 7 نفر از بزرگان را نام می برد که قبل از تولد حضرت در رابطه با غیبت کتاب نوشته اند.

علامه مظفر ( ره ) در عقائد الامامیة می نویسد: اگر تفکر مهدویت از سوی حضرت رسول ( ص ) برای مسلمانان ثابت و مطرح نشده بود مدعیان دروغین قرن اول مانند کیسانیه و عباسیان و . . . ادعای مهدی موعود ( عج ) بودن را مطرح نمی کردند. [4]

همچنین شیخ صدوق ( ره ) در کتاب شریف �کمال الدین و تمام النعمة� تنها از رسول اکرم ( ص ) ( و نه از سایر ائمه ) مجموعاً 45 روایت را مطرح می فرماید که این روایات علاوه بر اصل وجود حضرت مهدی ( عج ) به ویژگی های ایشان نیز اشاره فرموده اند. [5]

از جمله: عبدالله بن عباس از رسول خدا روایت می کند که فرمود: خدای تعالی بر زمین نگاهی افکند و مرا از آن میان برگزید و پیامبر گردانید، سپس بار دوم نظری افکند و علی ( ع ) را برگزید و او را امام گردانید، پس به من فرمان داد که او را برادر و ولی و وصی و خلیفه و وزیر خود سازم، پس علی از من است و من از علی و او شوهر دخترم فاطمه و پدر دو سبطم حسن ( ع ) و حسین ( ع ) است. بدانید که خدای تعالی مرا و ایشان را حجت های بر بندگانش قرار داده است و از فرزندان حسین ( ع ) امامانی را قرار داده است که به امر من قیام کنند ( دین مرا اقامه کنند و وصیت من را نگه دارند و نهمین آنها قائم اهل بیتم مهدی امتم است که در شمایل و اقوال و افعال شبیه ترین مردم به من است او پس از غیبتی طولانی و حیرتی گمراه کننده ظهور کند و دین خدای تعالی را چیره گرداند و به یاری خدا و نصرت ملائکه خدا مؤید باشد، زمین را از عدل و داد آکنده سازد همان گونه که پر از ظلم و جور شده باشد. [6]

ابن عباس نیز از رسول خدا ( ص ) نقل کرده که حضرت فرمودند: جانشینان و اوصیا و حجت های خداوند بر خلق بعد از من دوازده نفرند. اول ایشان برادرم و آخر ایشان فرزندم می باشد. از حضرت پرسیده شد برادرت کیست؟ حضرت پاسخ دادند: علی بن ابی طالب ( ع ) . پرسیده شد فرزندت کیست؟ فرمودند: مهدی [که] زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد همان گونه که از ظلم و وجور پر شد است. قسم به آن کس که مرا به حق به نبوت برانگیخت اگر از دنیا تنها یک روز باقی بماند خداوند آن روز را آن قدر طولانی می کند تا این که فرزندم مهدی ( عج ) خروج نماید. آن گاه عیسی بن مریم نازل می شود و نماز را به ایشان اقتدا می کند. . . . و فرمانروایی او به مغرب و مشرق برسد. [7]

لازم به ذکر است، در سایر منابع شیعه نیز روایات فراوانی در این خصوص وارد شده است.

حضرت مهدی ( عج ) در منابع اهل سنت:

مهدویت و اعتقاد به وجود مهدی ( عج ) و ظهور آنحضرت اختصاصی به مذهب تشیع ندارد، بلکه محدثان بزرگ اهل سنت نیز احادیث مربوط به آن حضرت را از طریق گروه بسیاری از صحابه و تابعین در کتاب های خود نقل کرده اند، به طوری که گذشته از کتب شیعه، کتب و آثار دیگر مذاهب اسلامی ( حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی ) نیز از روایات نبوی که درباره ی مهدی ( عج ) و ظهور او رسیده سرشار است. [8]

بر اساس پژوهش برخی محققان بزرگ، محدثان اهل سنت احادیث مربوط به حضرت مهدی ( عج ) را از 33 نفر از صحابه ی پیامبر اسلام ( ص ) در کتب خود نقل کرده اند، تعداد 106نفر از مشاهیر علمای بزرگ اهل سنت اخبار ظهور امام غایب را در کتاب های خود آورده اند و 32 نفر از آنان مستقلاً درباره ی حضرت مهدی کتاب نوشته اند. [9]

مسند احمد بن حنبل ( متوفای 241 ) و صحیح بخاری ( متوفای 256 ) از جمله کتب مشهور اهل سنت است که قبل از تولد امام قائم نوشته شده و احادیث مربوط به آن حضرت در آنها نقل شده است از جمله احادیثی که احمد بن حنبل نقل کرده این حدیث است: پیامبر اسلام ( ص ) فرمود: اگر از عمر جهان جز یک روز باقی نماند خداوند حتماً در آن روز شخصی از ما _ خاندان _ را بر می انگیزد و او جهان را پر از عدل و داد می کند. همچنان که پر از ظلم شده باشد. [10]

ابن ابی الحدید یکی از متتبع ترین علمای اهل سنت دراین زمینه می نویسد: تمامی فرق اسلامی اتفاق نظر دارند که عمر دنیا و تکلیف پایان نمی پذیرد مگر پس از ظهور مهدی ( عج ) . [11]

شیخ سلیمان قندوزی عالم معروف اهل سنت در کتاب ینابیع المودة چنین نقل می کند: �مردی یهودی به نام نعثل خدمت پیامبر ( ص ) رسید و در ضمن سؤالاتش، از اوصیا و جانشینان بعد از او سراغ گرفت. پیامبر ( ص ) آنها را چنین معرفی فرمود: وصی من علی بن ابی طالب است و بعد از او دو سبطم حسن و حسین اند و بعد از حسین نه ( 9 ) امام از نسل او خواهد بود. مرد یهودی گفت نامشان را ببر پیامبر فرمودند: هنگامی که حسین از دنیا برود فرزندش علی است و هنگامی که فرزندش علی از جهان چشم بر بنند. فرزندش. . . . . و هنگامی که حسن از جهان برود و فرزندش حجت محمد المهدی است اینها امامان دوازده گانه اند. [12]�

خوب است بدانیم که تندروترین گروه ها در ضدیت با شیعه؛ یعنی وهابیان نیز این موضوع ( مهدویت ) را پذیرفته اند به گونه ای که یکی از مراکز مهم دینی عربستان به نام مرکز رابطة العالم الاسلامی، بیانیه ای را در این خصوص منتشر کرده است که در آن آمده است: �او آخرین خلفای راشد دوازده گانه است که پیامبر ( ص ) در احادیث صحاح از آنها خبر داده است و احادیث مهدی ( عج ) از بسیاری از صحابه از پیامبر گرامی اسلام ( ص ) نقل شده است . . . جمعی از حفاظ و محدثین صریحاً گفته اند که احادیث مهدی هم از نوع حدیث صحیح است و هم از نوع حدیث حسن و مجموع آن قطعاً متواتر است و اعتقاد به قیام مهدی واجب می باشد و این از عقاید مسلم اهل سنت و جماعت است و هیچ کس جز افراد جاهل و بدعت گذار آن را انکار نمی کند. [13]�

نهایت این که بعضی از پژوهندگان مسائل اسلامی تعداد راویاتی را که از طرق اهل تسنن در این زمینه وارد شده به 200 حدیث تخمین زده اند، در حالی که روایات وارده از طریق شیعه در این موضوع شاید بالغ بر یک هزار حدیث می شود. [14] لازم به ذکر است که یکی از علت های کمتر بودن احادیث اهل تسنن در این خصوص این است که شیعه بر خلاف اهل تسنن روایات ائمه اطهار ( ع ) را مانند سخن حضرت رسول ( ص ) حجت می داند، لکن اهل سنت فقط روایات حضرت رسول ( ص ) را معتبر می دانند. و همه ی روایات اهل سنت در این خصوص از پیامبر اکرم ( ص ) می باشد.

از مجموع نوشتار فوق به دست می آید که حضرت رسول ( ص ) مسئله ی مهدویت را مانند مسئله ی ولایت امیر المؤمنین ( ع ) در غدیر خم به خوبی برای امت خویش تشریح فرموده اند. اما اهل سنت همان گونه که در مسئله ی اولین خلیفه ی رسول الله با شیعه اختلاف دارند، در این خصوص نیز اختلاف داشته و مصداق دیگری را معرفی می کنند.

بنا بر این، موضوع حضرت مهدی به طور واضح توسط پیامبر بیان شده است و این به دلیل اهمیت فوق العاده این مسئله است.


[1] مهدی پیشوائی، سیره ی پیشوایان، ص 693.
[2] رجوع شود به بدایة المعارف الالهیة.
[3] مهدی پیشوائی، سیره ی پیشوایان، ص 695.
[4] نقل به مضمون. رجوع شود به: بدایة المعارف الالهیة، باب عقیدة تنافی فی المهدی.
[5] شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النغمة، ابواب 24و 25.
[6] همان، باب 24 ، حدیث 2.
[7] محمد علی شرقی، اصول وافی، ص 226.
[8] مهدی پیشوائی، سیره ی پیشوایان، ص 697.
[9] همان.
[10] همان.
[11] همان، ص 700.
[12] ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ‏7، ص 375؛ 50 درس اصول عقائد برای جوانان، ص 306.
[13]تفسیر نمونه، ج ‏7، ص: 375؛50 درس اصول عقائد برای جوانان، ص320.
[14] ناصر مکارم شیرازی، حکومت جهانی حضرت مهدی، ص 151.

با سلام خدمت دوست داران علم و دانش
با این تفاسیری که دوستان عرض کردن چنین به نظر میرسد که عسگر یا عسگری دو معنا دارد یک به معنای نظامی و دو به معنای بدون دانه . و اینکه چرا به ایشان عسگری میگفتن یا برای این بود که ایشنان تحت نظر و اسیر نظامی ها بودند یا بخاطر این بود که ایشان را عقیم نشان بدهند.
...
[مشاهده متن کامل]

بعضی بی منطق حرف می زنند
آخراگه کسی فامیلیش تماریا خرما فروش باشه خودش هم باید شکل خرما باشه . یا کسی فامیلیش آهنگر باشه باید خودش آهن باشه ، یا کسی کفاشی فامیلیش باشه باید شکل کفش باشه . یا کسی فامیلیش حلاج باشه باید شکل پنبه باشه یا کسی فامیلیش پروانه باشه باید خودش هم شکل پروانه باشه یا کسی فامیلیش اسدی باشه باید شکل شیر باشه یا کسی فامیلیش خورشید باشه باید خودش هم شکل خورشید باشه یا کسی اسمش عسل باشه باید شکل عسل باشه .
...
[مشاهده متن کامل]

خیلی واضح ومبرهن است که حضرت مهدی ( عج ) فرزندونائب برحق امام یازدهم است.
عسکر نام منطقه نظامی است عسکریعنی پادگان نظامی . عسکر معرب لشکر است .

در جواب رضا
حضرت ولیعصر ناپدید نشدند و غیبت ایشان به معنی ناشناخته بودن حضرت هست که در روایات شیعه امده هنگام ظهور بعضی میگن ایشون رو قبلا دیده اند
در جواب پسر ایران
در زبان عربی اصلا گاف وجود نداره عقل کل و عسگر فارسیه
اگرپیشوابوددانشمتدان اثری ازش پیدامیکردند همانطورکه تواسمانهاوزیراقیانوسهارارصدمیکنند. یه کتاب هیچ اندیشه ای وکاربردی تواین دنیاداره . ولی کتاب طب . اشپزی و. . . . . ببینیدچقدزکاربردداره وبدردادمیزادخورده. ادمی که ازتکامل چندملیون سال به اینجارسیده نه گل وخاک
عسگربه معنی سرباز لشگر سپاه خرداندیش وبزرگمهروجاه طلب واندیشمندبارحم وباانصاف جاویدان بدونه نیرنگ وطن پرست
عسکر یا عسگر این دوکلمه معنی متفاوتی دارند امام حسن عسکری لغب این حضرت هستش چون تمام عمر در پادگان نظامی محافظت شده بودند
سلام عسگر نامی ایرانی است همونطور که میدونید گ در عربی وجود نداره عسکر به معنای لشگر و سپاه است
معنی عسکر یعنی سپاه
معنی عسگر یعنی بی دانه ( مانند :انگور عسگری )
یسری جاه طلب و سوء استفاده گر بجای اینکه امام یازدهم را حسن عسکری بنامند, امام حسن عسگری میگویند به این امید که ما شیعیان دچار تدید کنند برای وجود منجی!!!!!

لشگر _سپاه _ارتش

به معنای
لشگر وسپاه میباشد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٠)

بپرس