[ویکی نور] حسن بن عبدالله بن سهل معروف به ابوهلال عسکری، شاعر، ادیب، لغت شناس و استاد در صنایع شعری است. وی احتمالا در اوایل سده 4ق بین سالهای 310 الی 320ق در عسکر مُکرَم (در استان خوزستان) زاده شد.
این شهر که به دست یکی از امیران حجاج بن یوسف به جای شهرک رستم گواد بنا نهاد شده بود، به سرعت آبادان گشت و چندین دانشمند از آن برخاستند که شاید ابوهلال و استادش ابواحمد مشهورترین آنان باشند. ابوهلال نیز چنانکه در بررسی کتاب التلخیص او خواهیم دید، گویی فارسی را زبان اصلی خود می دانسته است. می توان پنداشت که او اصلا نژادی ایرانی داشت، زیرا نام نیای چهارمش مهران بوده است.
او که ظاهرا همه عمر را در عسکر مکرم گذرانید و همه ی آثار گرانمایه ی خویش را نیز همانجا تألیف کرد؛ اما معلوم نیست که چرا مؤلفان کهن، چندان به او نپرداخته اند. ثعالبی که نزدیک ترین نویسنده به عصر اوست، تنها دو بیت از اشعار او را نقل کرده است. حدود 2 سال بعد از ابوهلال، یاقوت به جستجوی احوال او بر می آید و اما همه ی اطلاعات نیز بسیار اندک است.
تنها کسی که به راستی حق استادی به گردن او دارد، ابواحمد عسکری است. او مردی نام آور و استادی ارجمند بود، که مجموعه ی آثار ابواحمد، با مجموعه ی تألیفات ابوهلال بی شباهت نیست. نزدیکی شاگرد و استاد به حدی رسید که برخی ابوهلال را پسر خواهر ابواحمد پنداشتند. اما بر این مدعا هیچ سندی در دست نیست.
ظاهرا ابوهلال، سخت در کار دانش اندوزی می کوشید. وی در قطعه ای که در ستایش زمستان سروده، به شبهای دراز درس خواندن و آموختن فقه، شعر، نحو و حدیث اشاره می کند؛ اما وی گویی هرگز نتوانست از دانشی که اندوخته بود، بهره ی مادی ببرد و در جایی به تدریس و کسب معاش بپردازد. و این مرد فاضل در بازار به خرید و فروش (پارچه فروشی) مشغول بوده است.
این شهر که به دست یکی از امیران حجاج بن یوسف به جای شهرک رستم گواد بنا نهاد شده بود، به سرعت آبادان گشت و چندین دانشمند از آن برخاستند که شاید ابوهلال و استادش ابواحمد مشهورترین آنان باشند. ابوهلال نیز چنانکه در بررسی کتاب التلخیص او خواهیم دید، گویی فارسی را زبان اصلی خود می دانسته است. می توان پنداشت که او اصلا نژادی ایرانی داشت، زیرا نام نیای چهارمش مهران بوده است.
او که ظاهرا همه عمر را در عسکر مکرم گذرانید و همه ی آثار گرانمایه ی خویش را نیز همانجا تألیف کرد؛ اما معلوم نیست که چرا مؤلفان کهن، چندان به او نپرداخته اند. ثعالبی که نزدیک ترین نویسنده به عصر اوست، تنها دو بیت از اشعار او را نقل کرده است. حدود 2 سال بعد از ابوهلال، یاقوت به جستجوی احوال او بر می آید و اما همه ی اطلاعات نیز بسیار اندک است.
تنها کسی که به راستی حق استادی به گردن او دارد، ابواحمد عسکری است. او مردی نام آور و استادی ارجمند بود، که مجموعه ی آثار ابواحمد، با مجموعه ی تألیفات ابوهلال بی شباهت نیست. نزدیکی شاگرد و استاد به حدی رسید که برخی ابوهلال را پسر خواهر ابواحمد پنداشتند. اما بر این مدعا هیچ سندی در دست نیست.
ظاهرا ابوهلال، سخت در کار دانش اندوزی می کوشید. وی در قطعه ای که در ستایش زمستان سروده، به شبهای دراز درس خواندن و آموختن فقه، شعر، نحو و حدیث اشاره می کند؛ اما وی گویی هرگز نتوانست از دانشی که اندوخته بود، بهره ی مادی ببرد و در جایی به تدریس و کسب معاش بپردازد. و این مرد فاضل در بازار به خرید و فروش (پارچه فروشی) مشغول بوده است.
wikinoor: عسکری،_حسن_بن_عبدالله