عسلج
لغت نامه دهخدا
عسلج. [ ع َ س َل ْ ل َ ] ( ع ص ) طیب و نیکو از طعام ، و گویند رقیق آن. ( از اقرب الموارد ).
عسلج. [ ع َ س َل ْ ل َ ]( اِخ ) قریه ای است دارای نخل و کشت که شعبه ای از چشمه مُحَلَّم آن را سیراب میکند. ( از معجم البلدان ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید