عسقله

لغت نامه دهخدا

( عسقلة ) عسقلة. [ ع َ ق َ ل َ ] ( ع مص ) درخشیدن سراب. ( منتهی الارب ). نمایان و ناپدید شدن سراب. ( از اقرب الموارد ).

عسقلة. [ ع َ ق َ ل َ ] ( ع اِ ) جائی که در آن سختگی و سنگهای سپید باشد. ( منتهی الارب ). جائی که در آن سختی و صلابت و سنگهای سپید بود. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). سنگریزه سفید. ( فهرست مخزن الادویة ).

پیشنهاد کاربران

بپرس