عسقلانی

لغت نامه دهخدا

عسقلانی. [ ع َ ق َ ] ( ص نسبی ) منسوب به عسقلان ، که آن شهری است در ساحل شام از فلسطین. ( از اللباب فی تهذیب الانساب ). و رجوع به عسقلان شود. || منسوب به عسقلان بلخ که آن ناحیه و محله ای است از بلخ ، و سمعانی گوید من بدانجا رفتم و نزد جماعتی حدیث آموختم. ( از اللباب فی تهذیب الانساب ). و رجوع به عسقلان شود.

عسقلانی. [ ع َ ق َ ] ( اِخ ) آدم ابن أبی ایاس عسقلانی. از راویان است و اصل او از خراسان بود و مدتی ساکن عسقلان شام شد سپس به عراق و حجاز و شام سفر کرد. وی از شعبةو حمادبن سلمة روایت کرده است و محمدبن اسماعیل بخاری و ابوحاتم رازی از او روایت دارند. عسقلانی به سال 220 هَ.ق. درگذشت. ( از اللباب فی تهذیب الانساب ).

عسقلانی. [ ع َ ق َ] ( اِخ ) احمدبن ابراهیم بن نصراﷲ کنانی عسقلانی ، مکنی به ابوالبرکات و ملقب به عزالدین ( 800-876 هَ.ق. ).فقیه و مورخ و آخرین تن از رؤسای حنبلی ها در مصر بود. مدتی سمت قاضی القضاتی را بعهده داشت. تولد و وفات او در قاهره رخ داد. او را تألیفات بسیاری است که از آن جمله است : طبقات الحنابلة در بیست جلد، نظم اصول ابن الحاجب ، صفوةالخلاصة در نحو، شفاء القلوب فی مناقب بنی ایوب ، منظومه ای در جبر و مقابله ، منظومه ای در مساحة، شرح الفیه ابن مالک ، ارجوزه ای در قضاة مصر. ( از الاعلام زرکلی از نظم العقیان و الضوء اللامع ).

عسقلانی. [ ع َ ق َ ] ( اِخ ) احمدبن علی بن محمد کنانی عسقلانی ، مکنی به ابوالفضل و ملقب به شهاب الدین و مشهور به ابن حجر. فقیه و محدث و مورخ مصری در قرن نهم هجری. رجوع به ابن حجر و مآخذ ذیل شود: الاعلام زرکلی ج 1 ص 173، التبر المسبوک ص 230، الضوء اللامع ج 2 ص 36، البدرالطالع ج 1 ص 87، خطط مبارک ج 6 ص 37، آداب اللغة العربیة ج 3 ص 156، لسان المیزان ج 6، الدرر الکامنة ج 4، بدائع الزهور ج 2 ص 32، دائرة المعارف الاسلامیة ج 1 ص 131.

عسقلانی. [ ع َ ق َ ] ( اِخ ) حسن بن عبدالصمدبن شخباء. از شاعران قرن پنجم هجری در مصر. رجوع به حسن عسقلانی شود.

عسقلانی. [ ع َ ق َ ] ( اِخ ) علی بن محمدبن محمدبن علی عسقلانی مصری کنانی ، مشهور به ابن حجر. فقیه قرن هشتم هجری. رجوع به علی عسقلانی شود.

عسقلانی. [ ع َ ق َ ] ( اِخ ) عیسی بن احمدبن عیسی بن وردان عسقلانی بلخی ، مکنی به ابویحیی. محدث بود و از عبداﷲبن وهب و بقیةبن ولید حدیث آموخت و ابوعبدالرحمان نسائی و ابوحاتم رازی از اوروایت کرده اند. نسبت او به عسقلان بلخ است. ( از اللباب فی تهذیب الانساب ). و رجوع به معجم البلدان شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

ابن حجر ابوالفضل شهاب الدین احمد بن علی عسقلانی ( و. ۷۷۳ ه.ق ./ ۱۳۲۷ م. ف. ۸۵۲ ه.ق ./ ۱۴۴۹ م . ) . محدث و فقیه و مورخ مصری شافعی . پدرش از علما و دانشمندان عهد خود بود . ابن حجر در سال ۸۲۷ منصب قاضی القضاتی یافت و با این حال پیوسته بتدریس و وعظ اشتغال داشت . بیش از یکصد و پنجاه تالیف داشته و از آن جمله است : الاصابه فی تمییز الصحابه فتح الباری فی شرح البخاری .
محمد بن المتوکل بن ابی السری عسقلانی از راویان است و از ابن عیینه و معتمر بن سلیمان روایت کرده است و ابوالعباس محمد بن حسن ابن قتیبه بلخی از او روایت کرده است عسقلانی بسال ۲۳۸ قمری درگذشت

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عسقلانی (ابهام زدایی). عسقلانی ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • ابن حجر عسقلانی، اِبْن ِ حَجَر عَسْقَلانی ، شهاب الدین ابوالفضل احمد بن علی ، یکی از علمای بزرگ حدیث و فقه شافعی، موّرخ و شاعر• محمد بن ابی سری عسقلانی، اِبْن ِ اَبی سَریِّ عَسْقَلانی ، محمد بن متوکل بن عبدالرحمان بن حسان هاشمی ، محدث و حافظِ مشهور فلسطینی در سده ۳ق /۹م • حسین بن ابی سری عسقلانی، اِبْن ِ اَبی سَری ِّ عَسْقَلانی ، حسین بن متوکل بن عبدالرحمان بن حَسّان هاشمی ، عالم و محدث عسقلان فلسطین در سدة ۳ق /۹م
...

پیشنهاد کاربران

بپرس