عسقبه

لغت نامه دهخدا

( عسقبة ) عسقبة. [ ع َ ق َ ب َ ] ( ع مص ) بی اشک گردیدن و بسته و سخت شدن چشم وقت گریه. ( منتهی الارب ). جامد گشتن و خشک شدن چشم هنگام گریستن. ( از اقرب الموارد ).

عسقبة. [ ع ِ ق ِ ب َ ] ( ع اِ ) خوشه خرد انگور منفرد پیوسته در بن خوشه کلان.( منتهی الارب ). خوشه کوچک چسبیده به ریشه خوشه و عنقود. ( از اقرب الموارد ). ج ، عِسقِب ، عَساقِب. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس