عساف
لغت نامه دهخدا
عساف. [ ع ُ ] ( ع مص ) نزدیک به مرگ رسیدن شتر از غده و طاعون ، پس لرزیدن ْ گرفتن ِ گلوی آن و دم سخت برآوردن بشتاب. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). عُسوف. عُسوفة. رجوع به عسوف و عسوفة شود.
عساف. [ ع ُ ] ( ع ص ) ناقه طاعون زده.( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ( اِمص ) بیماریی است که شتران را از غده دچار میشود، و گویند آن هنگامی است که حنجره شتر از نفس کشیدن بلرزد، و آن در شتر مانند نزع است در انسان. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید