عزیزنفس. [ ع َ ن َ ] ( ص مرکب ) عزیزالنفس.دارنده نفسی عزیز و ارجمند. با مناعت : فرزند گوهری را عز از نسب نباشدعیسی عزیزنفس است ارچه پدر ندارد.سیف اسفرنگ.و رجوع به عزیزالنفس شود.