عزوبت
/~uzubat/
مترادف عزوبت: بی همسری، تجرد، تنهایی، مجردی
متضاد عزوبت: تاهل
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
عزوبة. [ ع َ ب َ ] ( ع ص ) زمین دورچراگاه و درازراه بسوی گیاه. ( منتهی الارب ). زمینی که از علف و گیاه دور باشد. ( از اقرب الموارد ).
عزوبة. [ع ُ ب َ ] ( ع مص ) بی زن و بی شوهر شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ): عزب الرجل ؛ آن مرد را اهل و خانواده نبوده است. ( از اقرب الموارد ). عُزبة. و رجوع به عزبة شود. || ( اِمص ) بی زنی و بی شوئی. ( منتهی الارب ). بی همسری. مجردی. عزوبت. و رجوع به عزوبت شود.
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) بی همسر بودن ( مرد و زن ) متاهل نبودن مجرد بودن . ۲ - ( اسم ) بی همسری مجردی .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید