[ویکی الکتاب] معنی عَزْمِ: تصمیم جدی و عقد قلب است بر اینکه فعلی را انجام دهی ، و یا حکمی را تثبیت کنی ، بطوری که دیگر در اعمال آن تصمیم و تاثیرش هیچ سستی و وهن باقی نماند ، مگر آنکه به کلی از آن تصمیم صرف نظر کنی ، به این معنا که عاملی باعث شود به کلی تصمیم شما باطل گردد (معن...
ریشه کلمه:
عزم (۹ بار)
(بر وزن فلس) قصد. اراده. تصمیم ، . طبرسی فرموده: «اَلْعَزْمُ هُوَ الْعَقْدُ عَلی فِعْلِ شَیْءٍ فی مُسْتَقْبَلِ الْاَوْقاتِ» راغب گوید: «العزم و العزیمة: عقد القلب علی امضاء الامر، یقال عزمت الامر و عزمت علیه واعتزمت». * . ظاهراً مراد از عهد نخوردن از شجره منهیه است و عزم به معنی تصمیم و ثبات است یعنی در او بر حفظ عهد تصمیم و استقامت نیافتیم. * . «الامر» فاعل «عزم» است در اقرب گوید: «عَزَمَ الْاَمْرُ» یعنی روی فلان کار تصمیم گرفته شد و آن به معنی مجهول است و برای مبالغه معلوم خوانده شده مثل «هلک الرجل» که به صورت معلوم آمده ولی در واقع «اهلک» به صیغه مجهول است. به هر حال جواب «اذا» در آیه محذوف است یعنی: اینها میگویند ما در طاعتیم و قول راست میگوئیم و چون کار جنگ حتمی شد نکول میکنند و اگر با خدا راست گفته بودند بهتر بود. * کلمه «عَزْمِ الْاُمُور» در آیه . و در آیه . نیز آمده است. ممکن است «ذلک» در آیه اول و سوم اشاره به صبر و نیز به تقوی و گذشت باشد که از نتائج صبراند. علی هذا در آیه دوم نیز اشاره به صبر است نه به اقامه صلوة و امر به معروف و غیره که در صدر آیهاند و شاید آن در هر سه آیه اشاره به همه ما قبل باشد یعنی صبر، غفران، تقوی، نماز و غیره. در این صورت همه آنها از افراد عزم الاموراند. عزم در آیات فوق به معنی معزوم است یعنی صبر از کارهائی است که باید بر آن تصمیم گرفت و خویشتندار بود. در کشّاف گفته: «اَیْ مِمّا یَجِبُ الْعَزْمُ عَلَیْهِ مِنَ الْاُمُورِ» عبارت مجمع نیز قریب به آن است در المنار آمده: «ای التی یجب ان تعقد علیهما العزیمة». اُولُوالعَزْم . اولواالعزم گرچه به معنی صاحبان اراده و صاحبان تصمیم و استقامت است ولی بنا به تفسیر ائمه علیهم السلام عبارتاند از صاحبان شریعت مستقل علی هذا عزم به معنی شریعت و کتاب است و آن با معنی اصلی عزم مناسب است. اگر «من» در من الرسل برای تبعیض باشد نتیجه این میشود که بعضی از پیامبران اولواالعزماند نه همه آنها و اگر برای بیان باشد اولوالعزم بودن همه پیامبران مراد است. نظیر آیه «فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِن الْاَوْثانِ» که «مِن» برای بیان است چنانکه ابن زید و جبائی وعده دیگر بر این عقیدهاند ولی اکثر مفسران آن را برای تبعیض گرفتهاند و روایات مستفیض آن را تأیید میکنند. ناگفته نماند: قرآن مجید اصل دین را به پنج نفر از پیامبران اختصاص میدهد چنانکه فرموده: . ایضاً آیه . در آیه اول فرموده: دین شما همان است که به نوح و محمد و ابراهیم و موسی و عیسی علیهم السلام وحی و توصیه شد، آیه دوم درباره اخذ عهد از همه پیامبران مخصوصاً از پنج نفر فوق است. میشود از این دو آیه استفاده کرد که اولاً اولواالعزم این پنج نفراند و ثانیاً اولواالعزم کسانیاند که دارای کتاب و شریعت مستقلاند وگرنه همه پیامبران سلام الله علیهم دارای صبر و ثبات و استقامت بودهاند. در صافی از کافی از امام صادق «علیه السلام» منقول است که: اولواالعزم عبارتاند، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، محمد علیهم السلام گفتند چرا اولواالعزم شدند؟ فرمود: چون نوح کتاب و شریعتی آورد پیامبران بعد از او همه شریعت و کتاب وی را اخذ کردند، تا ابراهیم صحف و شریعتی آورد که کتاب نوح را ترک کرد... پیامبرانی که پس از ابراهیم آمدند همه تابع شریعت و صحف و منهاج ابراهیم بودند، تا موسی تورات و شریعت خویش را آورد و صحف را ترک نمود، هر پیامبری که بعد از موسی آمد از تورات و شریعت موسی تبعیّت کرد تا عیسی انجیل و شریعتی آورد و شریعت موسی را ترک کرد پیامبران بعد از عیسی همه شریعت وی را دنبال کردند تا محمد «صلّی اللّه علیه و آله و سلم» آمد و قرآن را آورد حلال او تا قیامت حلال و حرام او تا قیامت حرام است. ایناناند پیامبران اولواالعزم. بنابراین اولواالعزم به معنی صاحبان شریعت و عزم به معنی شریعت است. در صافی و المیزان از کافی از امام صادق «علیه السلام» منقول است: «سادَةُ النَّبییّنَ وَ الْمُرْسَلینَ خَمْسَةٌ وَ هُمْ اُولُواالْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ عَلَیْهِمْ دارَتِ الرَّحی: نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلم وَ عَلی جَمیعِ الاَنْبیاءِ» لفظ «المرسلین» در نسخه صافی نقل نشده. پس از آن که از روایات استفاده کردم که عزم در این آیه به معنی شریعت و کتاب است دیدم در المیزان ذیل آیه فرموده: معنی عزم در این جا یا صبر است... یا عزم بر وفا به میثاقی که از انبیاء گرفته شده... و یا به معنی عزیمة یعنی کتاب و شریعت است. معنای سوم حق است و آن همان است که روایات ائمه اهل بیت علیهم السلام آن را بیان میکند. طبرسی رحمةالله در جوامع الجامع فرموده: اولواالعزم از پیامبران کسی است که شریعت تازه آورده و شریعت سابق را نسخ کند آنها پنج نفراند: نوح، ابراهیم، موسی،عیسی و محمد «صلّی اللّه علیه و آله و سلم» و علیهم. به قول بعضی آنها شش نفراند: نوح که بر اذیت قوم خویش صبر کرد، ابراهیم که بر آتش صبر نمود، اسحق، یعقوب، یوسف، ایوب. به قول بعضی آنها هیجده نفراند که در سوره انعام آیه 83-86. ذکر شدهاند، و به قولی چهار نفراند: ابراهیم، هود، نوح، محمد علیهم السلام. ناگفته نماند: حق همان است که از آیات استظهار کردیم و روایات بیان کردهاند. و باید عزم را در آیه شریعت معنی کرد و اگر تصمیم و استقامت معنی کنیم و بگوئیم آن مخصوص بعضی از پیامبران است این برخلاف شئون پیامبران دیگر علیهم السلام خواهد بود زیرا پیامبر بیثبات، بیارزش است (نعوذ بالله) خداوند درباره آنها فرموده: . اگر بگوئی: خداوند درباره آدم فرموده: ؟ گوئیم: درست است ولی پیامبر بودن آدم اول کلام است و شاید گفت که در آن حال پیامبر نبوده است الله اعلم. اگر گویند: خداوند فرموده ؟ گوئیم: صحیح است که پیامبران بعضی بر بعضی فضیلت دارند ولی این برخلاف آن است که بگوئیم غیر از پنج نفر همه فاقد تصمیم و ثبات بودند!!.
ریشه کلمه:
عزم (۹ بار)
(بر وزن فلس) قصد. اراده. تصمیم ، . طبرسی فرموده: «اَلْعَزْمُ هُوَ الْعَقْدُ عَلی فِعْلِ شَیْءٍ فی مُسْتَقْبَلِ الْاَوْقاتِ» راغب گوید: «العزم و العزیمة: عقد القلب علی امضاء الامر، یقال عزمت الامر و عزمت علیه واعتزمت». * . ظاهراً مراد از عهد نخوردن از شجره منهیه است و عزم به معنی تصمیم و ثبات است یعنی در او بر حفظ عهد تصمیم و استقامت نیافتیم. * . «الامر» فاعل «عزم» است در اقرب گوید: «عَزَمَ الْاَمْرُ» یعنی روی فلان کار تصمیم گرفته شد و آن به معنی مجهول است و برای مبالغه معلوم خوانده شده مثل «هلک الرجل» که به صورت معلوم آمده ولی در واقع «اهلک» به صیغه مجهول است. به هر حال جواب «اذا» در آیه محذوف است یعنی: اینها میگویند ما در طاعتیم و قول راست میگوئیم و چون کار جنگ حتمی شد نکول میکنند و اگر با خدا راست گفته بودند بهتر بود. * کلمه «عَزْمِ الْاُمُور» در آیه . و در آیه . نیز آمده است. ممکن است «ذلک» در آیه اول و سوم اشاره به صبر و نیز به تقوی و گذشت باشد که از نتائج صبراند. علی هذا در آیه دوم نیز اشاره به صبر است نه به اقامه صلوة و امر به معروف و غیره که در صدر آیهاند و شاید آن در هر سه آیه اشاره به همه ما قبل باشد یعنی صبر، غفران، تقوی، نماز و غیره. در این صورت همه آنها از افراد عزم الاموراند. عزم در آیات فوق به معنی معزوم است یعنی صبر از کارهائی است که باید بر آن تصمیم گرفت و خویشتندار بود. در کشّاف گفته: «اَیْ مِمّا یَجِبُ الْعَزْمُ عَلَیْهِ مِنَ الْاُمُورِ» عبارت مجمع نیز قریب به آن است در المنار آمده: «ای التی یجب ان تعقد علیهما العزیمة». اُولُوالعَزْم . اولواالعزم گرچه به معنی صاحبان اراده و صاحبان تصمیم و استقامت است ولی بنا به تفسیر ائمه علیهم السلام عبارتاند از صاحبان شریعت مستقل علی هذا عزم به معنی شریعت و کتاب است و آن با معنی اصلی عزم مناسب است. اگر «من» در من الرسل برای تبعیض باشد نتیجه این میشود که بعضی از پیامبران اولواالعزماند نه همه آنها و اگر برای بیان باشد اولوالعزم بودن همه پیامبران مراد است. نظیر آیه «فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِن الْاَوْثانِ» که «مِن» برای بیان است چنانکه ابن زید و جبائی وعده دیگر بر این عقیدهاند ولی اکثر مفسران آن را برای تبعیض گرفتهاند و روایات مستفیض آن را تأیید میکنند. ناگفته نماند: قرآن مجید اصل دین را به پنج نفر از پیامبران اختصاص میدهد چنانکه فرموده: . ایضاً آیه . در آیه اول فرموده: دین شما همان است که به نوح و محمد و ابراهیم و موسی و عیسی علیهم السلام وحی و توصیه شد، آیه دوم درباره اخذ عهد از همه پیامبران مخصوصاً از پنج نفر فوق است. میشود از این دو آیه استفاده کرد که اولاً اولواالعزم این پنج نفراند و ثانیاً اولواالعزم کسانیاند که دارای کتاب و شریعت مستقلاند وگرنه همه پیامبران سلام الله علیهم دارای صبر و ثبات و استقامت بودهاند. در صافی از کافی از امام صادق «علیه السلام» منقول است که: اولواالعزم عبارتاند، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، محمد علیهم السلام گفتند چرا اولواالعزم شدند؟ فرمود: چون نوح کتاب و شریعتی آورد پیامبران بعد از او همه شریعت و کتاب وی را اخذ کردند، تا ابراهیم صحف و شریعتی آورد که کتاب نوح را ترک کرد... پیامبرانی که پس از ابراهیم آمدند همه تابع شریعت و صحف و منهاج ابراهیم بودند، تا موسی تورات و شریعت خویش را آورد و صحف را ترک نمود، هر پیامبری که بعد از موسی آمد از تورات و شریعت موسی تبعیّت کرد تا عیسی انجیل و شریعتی آورد و شریعت موسی را ترک کرد پیامبران بعد از عیسی همه شریعت وی را دنبال کردند تا محمد «صلّی اللّه علیه و آله و سلم» آمد و قرآن را آورد حلال او تا قیامت حلال و حرام او تا قیامت حرام است. ایناناند پیامبران اولواالعزم. بنابراین اولواالعزم به معنی صاحبان شریعت و عزم به معنی شریعت است. در صافی و المیزان از کافی از امام صادق «علیه السلام» منقول است: «سادَةُ النَّبییّنَ وَ الْمُرْسَلینَ خَمْسَةٌ وَ هُمْ اُولُواالْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ عَلَیْهِمْ دارَتِ الرَّحی: نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلم وَ عَلی جَمیعِ الاَنْبیاءِ» لفظ «المرسلین» در نسخه صافی نقل نشده. پس از آن که از روایات استفاده کردم که عزم در این آیه به معنی شریعت و کتاب است دیدم در المیزان ذیل آیه فرموده: معنی عزم در این جا یا صبر است... یا عزم بر وفا به میثاقی که از انبیاء گرفته شده... و یا به معنی عزیمة یعنی کتاب و شریعت است. معنای سوم حق است و آن همان است که روایات ائمه اهل بیت علیهم السلام آن را بیان میکند. طبرسی رحمةالله در جوامع الجامع فرموده: اولواالعزم از پیامبران کسی است که شریعت تازه آورده و شریعت سابق را نسخ کند آنها پنج نفراند: نوح، ابراهیم، موسی،عیسی و محمد «صلّی اللّه علیه و آله و سلم» و علیهم. به قول بعضی آنها شش نفراند: نوح که بر اذیت قوم خویش صبر کرد، ابراهیم که بر آتش صبر نمود، اسحق، یعقوب، یوسف، ایوب. به قول بعضی آنها هیجده نفراند که در سوره انعام آیه 83-86. ذکر شدهاند، و به قولی چهار نفراند: ابراهیم، هود، نوح، محمد علیهم السلام. ناگفته نماند: حق همان است که از آیات استظهار کردیم و روایات بیان کردهاند. و باید عزم را در آیه شریعت معنی کرد و اگر تصمیم و استقامت معنی کنیم و بگوئیم آن مخصوص بعضی از پیامبران است این برخلاف شئون پیامبران دیگر علیهم السلام خواهد بود زیرا پیامبر بیثبات، بیارزش است (نعوذ بالله) خداوند درباره آنها فرموده: . اگر بگوئی: خداوند درباره آدم فرموده: ؟ گوئیم: درست است ولی پیامبر بودن آدم اول کلام است و شاید گفت که در آن حال پیامبر نبوده است الله اعلم. اگر گویند: خداوند فرموده ؟ گوئیم: صحیح است که پیامبران بعضی بر بعضی فضیلت دارند ولی این برخلاف آن است که بگوئیم غیر از پنج نفر همه فاقد تصمیم و ثبات بودند!!.
wikialkb: عَزْما