( عزم آوردن ) عزم آوردن. [ ع َ وَ دَ ] ( مص مرکب ) تصمیم گرفتن. اراده کردن : بر آنم میاور که عزم آورم به هم پنجه ای با تو رزم آورم.نظامی.کجا عزم راه آورد راهجوی نراند چو آشفتگان پوی پوی.نظامی.