عزم افتادن. [ ع َ اُ دَ ] ( مص مرکب ) عزم فتادن. عازم شدن. قصد کردن : نه پایه قدر او ز نهم آسمان گذشت هرگاه عزم او بسوی آسمان فتاد.علی خراسانی ( از آنندراج ).