عزفی

لغت نامه دهخدا

عزفی. [ ع َ زَ ] ( اِخ ) عبدالرحمان بن عبداﷲبن محمدبن احمد لخمی ، مکنی به ابوالقاسم ( 685-770 هَ.ق. ). از محدثان و فاضلان مغرب ، و اصل او از سبتة بود و در فاس در گذشت. او راست : الاشادة بذکر المشتهرین من المتأخرین بالافادة، که کتابی است در تراجم.( از الاعلام زرکلی از ازهار الریاض و جذوةالاقتباس ).

عزفی. [ ع َ زَ ] ( اِخ )عبداﷲبن محمدبن احمد عزفی ، مکنی به ابوطالب ( 638-713 هَ.ق. ). وی بسال 678 هَ.ق. به ولایت سبتة رسید و مدت 27 سال در آنجا حکمرانی کرد و سرانجام بسال 705 بوسیله امیر فرج بن اسماعیل از حکومت خلع گشت. او شخصی فقیه و حدیث دان بود و در علم تاریخ نیز دست داشت.( از الاعلام زرکلی از ازهار الریاض و جذوةالاقتباس ).

عزفی. [ ع َ زَ ] ( اِخ ) محمدبن احمدبن محمدبن حسین عزفی ، مکنی به ابوالقاسم ، از نسل ابن ابی عزفه لخمی. نخستین کس از بنی ابی عزفة است که به امارت سبتة رسید. او بر طنجه و اصیلا نیز حکمرانی کرد و مدت حکومت وی سی سال و دو ماه و شانزده روز بطول انجامید و به سال 677 هَ.ق. در سبتة درگذشت ( مولدش بسال 607بوده است ). عزفی مردی فقیه و فاضل بود و در نظم نیزدست داشت و کتاب «الدر المنظوم فی مولد النبی المعظم » را که از تألیفات پدرش ابوالعباس احمد است تکمیل کرده است. ( از الاعلام زرکلی از ازهار الریاض ج 2 ).

عزفی. [ ع َ زَ ] ( اِخ ) محمدبن یحیی بن عبداﷲبن ابی القاسم عزفی. امیر سبتة در اندلس. به سال 699 هَ.ق. در سبتة متولد شد و در سال 719 به امارت آنجا رسید و پس از شش ماه از حکومت خلع گشت و به فاس رفت و در سال 768 درگذشت. وی مردی فقیه و شاعر بود و او آخرین تن از بنی عزی است که بر سبتة حکومت کردند. ( از الاعلام زرکلی از ازهار الریاض و جذوة الاقتباس ).

عزفی. [ ع َ زَ ] ( اِخ ) یحیی بن عبداﷲبن محمدبن احمدبن محمد لخمی عزفی ، مکنی به ابوعمر. از امیران سبتة بود و به سال 677 هَ.ق. متولد شد و در سال 710 با او بیعت شد و بسال 719 درگذشت.عزفی مردی فقیه و فاضل و شجاع بود و خطی خوش داشت. ( از الاعلام زرکلی از ازهارالریاض و الدرر الکامنة ).

پیشنهاد کاربران

بپرس