عزت نفس

/~ezzatenafs/

مترادف عزت نفس: مناعت طبع

برابر پارسی: خود بزرگواری

معنی انگلیسی:
pride, self-esteem, self-respect, amour-propre

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عزت نفس، علاوه بر اینکه یکی از بزرگ ترین فضیلت های اخلاقی است، می تواند ضامن اجرای دیگر صفات پسندیده در محیط خانواده و اجتماع نیز به شمار آید.
عزت نفس، یکی از پایه های اساسی شخصیت آدمی و باعث نیل انسان به افتخار و سربلندی است. عزت نفس مایه آزادگی و والایی همت است. عزت مندان هرگز به ذلت و بندگی دیگران تن نمی دهند و سرمایه شرافت و آزادگی خود را با هیچ قیمتی معامله نمی کنند. عزت نفس از طرفی برای تمام افراد یکی از بزرگ ترین فضیلت های اخلاقی است و از طرف دیگر، محرک آدمی در اجرای دیگر برنامه های اخلاقی تلقی می شود. به عبارت دیگر، شرافت نفس افزون بر آن که خود از نظر فردی صفتی نیکوست، می تواند ضامن اجرای دیگر صفات پسندیده در محیط خانواده و اجتماع نیز به شمار آید. اگر انسان ها به ویژه جوانان بتوانند این تمایل والای فطری را همواره در درون خود زنده و حاکم نگه دارند و رفتار وگفتار خویش را با آن هماهنگ سازند، توانسته اند اساس نیک بختی انسانی خود را برای تمام دوران عمر پایه گذاری کنند.
معنای عزت
عزت حالتی است که مانع مغلوب شدن انسان می شود (حالت شکست ناپذیری) و در اصل از عزاز (بر وزن اساس) به معنی زمین محکم و نفوذناپذیر گرفته شده است. عزت یعنی ارزشمندی، شرافت و توانایی؛ که سرمنشا واقعی آن خداوند متعال است چنانکه می فرماید: «ایبتغون عندهم العزه فان العزه لله جمیعا؛ آیا نزد کافران عزت می طلبند عزت همه نزد خداست.»
عزت در پرتو آیات و روایات
با دقت در آیات قرآن درباره عزت، شاید بتوان گفت که قرآن دو نگاه به عزت دارد.
← نگاه اول
...

[ویکی اهل البیت] از نظر اسلام مومن بایستی حالت مناعت و احساس شرافت داشته باشد که از آن تحت عنوان «عزت نفس» تعبیر شده است.
قرآن کریم در این مورد می فرماید: «وَلِلّهِ اَلْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ»؛ عزت اختصاصاً از آنِ مؤمنان است.
شهید مطهری در توضیح این آیه می گوید: یعنی مؤمن باید بداند عزت اختصاصا در انحصار مؤمنان است و اوست که باید عزیز باشد؛ عزت شایسته اوست و او شایسته عزت است. این یک نوع توجه دادن به نفس است.
تعبیر دیگر قرآن در این مورد تحت عنوان «علوّ» است: «وَلاتَهِنُوا وَلاتَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ اَلْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»؛ سست نشوید، محزون هم نباشید اگر مؤمن باشید شما برتر از همه خواهید بود.
در این سخن امام مسئله عزت و قاهریت و سیادت آنقدر ارزش والایی دارد که اصلاً زندگی بدون آن معنی ندارد؛ اگر باشد مهم نیست که تن انسان روی زمین حرکت کند یا نکند و اگر نباشد حرکت کردن روی زمین حیات نیست.
همچنین جمله دوم از حِکَم چنین است: اَزْری بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ، یعنی آن کسی که طمع را شعار خود قرار داده، حقارت به نفس خود وارد کرده است.
شهید مطهری در مورد این حکمت می گویند: اینجا طمع به این جهت محکوم شده است که انسان را خوار می کند. مبنای این خُلق پلید، حقارت نفس ذکر شده. وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ. شرعا مکروه است که انسان اگر گرفتاری و ابتلایی دارد پیش هر کس که رسید بگوید، چون این امر آدمی را حقیر می کند.
و در حکمت 396 آمده است: اَلْمَنِیَّةُ وَلاَ الدَّنِیَّةُ وَالتَّقَلُّلُ وَلاَ التَّوَسُّلُ؛ مرگ و نه پستی و قناعت به کم نه دست درازی پیش دیگران.

مترادف ها

amour-propre (اسم)
عزت نفس، غرور، شخصیت

self-esteem (اسم)
عزت نفس، شخصیت، احترام بنفس

self-regard (اسم)
عزت نفس، حفظ منافع شخصی

self-respect (اسم)
عزت نفس، احترام بخود، شرافت نفس، مناعت طبع

پیشنهاد کاربران

عزت نفس میتونه به این معنی باشه که انسان برای رسیدن به هدف هاش به نیرو و استعداد های خدادادی خودش تکیه بکنه و
تو این راه چشم به بقیه ندوزه و شخصیت و شرافت و ابروی خودش رو به بقیه نفروشه،
و خلاصه ی همه ی این حرفا میشه:خودشو باور کنه و دوست داشته باشه
خود والایی، خود ارجی، خویش والایی
Selbst - wertschaetzung با تلفظ زِلبست - وِرتشَیتزونگ به زبان آلمانی به معنای خود ارزشی یا ارزیابی خود ؛ Selbstachtung با تلفظ زِلبست آختونگ به معنای خود توجهی یا توجه به خود. Selbst با تلفظ زِلبست به معنای خود، من ( Ich با تلفظ ایش ) . در تعریف عزت نفس و یا اعتماد به نفس در فضای زبان های عربی - فارسی، برای خود من این سوال مطرح است که آیا تقسیم نفس مجرد یا من به چهار نوع اماره و لوامه و ملهمه و مطمئنه و اعلام جهاد اکبر یا مبارزه بزرگ با آن در قرآن، حقیقت دارد و انتخاب راه مستقیم یا راست و درست می باشد یا یک گمراهه روی بنیادی در حکمت دینی ( و نه حکمت الاهی ) ؟. و سوال بعدی در همین زمینه اینست که آیا باور به تزکیه و تهذیب و مبازره با هوا و هوس های نفسانی حکیمانه و عارفانه، زاهدانه و پارسایانه ، یک باور حقیقی و درست می باشد یا یک باور کذائی - اوهامی و فریب دهنده ؟. و سوال بعدی در همین رابطه اینست که آیا نفس یک نوزاد و نفس یک انسان بزرگسال و صد ساله با هم همسن می باشند یا دارای سن های مختلف ؟. و در ادامه ی پرسش ها برای خود من در همین میدان این سوال مطرح است که آیا نفوس افراد انسانی ( متجمله نباتی و حیوانی ) در آفرینش اولیه ( سرمدی، مبدئی، ازلی، یکبار برای بقا و دائمیت و جاودانگی ) در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی، جملگی بطور همزمان و همسن و هرکدام بصورت زوجی در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی آفریده شده و از جاودانگی بر خوردار گردیده اند و آنهم از نفس مجرد یا منِ واحد و بیکران خدای حقیقی و واقعی و نه از نفس یک موجود خیالی - اوهامی تحت نام آدم ؟!!!. آن نیم زوج های ملکوتی افراد انسانی این دنیا در حال حاضر کجا هستند و از چه نوع عشق و زندگی برخوردارند ؟. به قول شیخ سعدی: بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند، امروز میتوانیم ( مشروط بر اینکه بخواهیم ) با خیال راحت و اطمینان خاطر و وجدان پاک و فارغ از خاطرات آزار دهنده بدانیم و باور داشته باشیم که آن گوهر یگانه در این بیت شعر، چیز دیگری نبوده و نمیباشد غیر از خدای یکتا و یگانه ی حقیقی و واقعی و نه آدم . تعاریف ارائه شده از نفس مجرد توسط حکیمان بزرگ ایرانی - دینی و مسلمان یعنی ابن سینا و ملاصدرا به دو فرمولبندی کلامی به شکل زیر : الف - نفس از لحاظ حدوث جسمانی و از لحاظ بقا عقلانی ست. ب - نفس از لحاظ حدوث جسمانی ست و از لحاظ بقا روحانی. بدون استثناء محصول قضاوت ها و نتیجه گیری های خیالی - اوهامی فعالیت قوای ادراکی فهم و عقل آن حضرات شریف و ارجمند و بزرگوار بوده و نه احکام ثابت و تغییر ناپذیر الاهی. همچنین کشف و شهودات شوقانی و ذوقانی عارف بزرگ پارسی زبان و مسلمان یعنی جلال دین مولانا مبنی بر اینکه نفوس نباتی کمال نفوس معدنی و نفوس حیوانی کمال نفوس نباتی و نفوس انسانی کمال نفوس حیوانی اند، یک کشف و شهود اوهامی و غیر حقیقی می باشد. اجزای مواد معدنی یعنی عناصر اتمی مندرج در جدول مندلیف، فقط نقش اجزای خمیر مایه ساختاری واقعیت و طبیعت را عهده دار می باشند و فاقد نفس مجرد یا من می باشند با نام و تلفظ های گوناگون در زبان های مختلف انسانی. و نفوس یا من های افراد انسانی و نباتی و حیوانی بطور مطلق مستقل از هم آفریده شده و غیر قابل تبدیل به هم می باشند. ضمنن تقسیم موجودات زنده و غیر زنده در فضای زبان فارسی به جاندار و بیجان یک خطا و اشتباه بنیادی بوده و می باشد. به قول شیخ ابوالقاسم فردوسی، حکیم دینی و حماسه سرای بزرگ توس و پارسی زبان که در شاهنمامه چنین سروده یا فرموده : میازار موری که دانه کش است/ که جان دارد و جان شیرین خوش است /
...
[مشاهده متن کامل]

این طور نیست که در لحظه ی بسته شدن نطفه در رحم مادران انسانی و حیوانی و بهنگام مرطوب شدن بذر نباتات، یک ذره از جان پیوسته، ساکن ، فراگیر و زندگی بخشِ خدا جدا شود و به آنها به پیوندد و در لحظه ی مرگ جسم یا کالبد یا تن و یا بدن تثلیثی مادی روانی روحی به بیرون به پرد و مانند یک پرنده ی آزاد شده از قفس تنگ، با عجله و شتاب از جهان به اصطلاح مادی و فانی بسوی جهان معنوی و باقی پرواز نماید.

عزت نفس یعنی برای خانواده هر کاری کردی توقع تشکر ازشون نداشته باشی
خویش ارجی
عزت نفس: بزرگ منشی
عزت نفس یعنی آرام آرام درک کنیم که بی انتهاییم ، نامحدودیم ،
یعنی عمل به دانسته ها
یعنی ایمان به خود
ایمان به مسیر
یعنی توپای به راه درنه و هیچ مپرس ، خود راه بگویدت چون باید کرد
یعنی مانند نوح ساختن کِشتی در بیابان و نشان دادنِ ایمانِ فعال
...
[مشاهده متن کامل]

یعنی ایمان به اینکه دستانِ خداوند بی نهایتند
ایمان به اینکه از راه هایی که فکرش را نمی کنی ، نعمت سرازیر شدن
یعنی باور به توانایی هایِ خود
یعنی دوست داشتنِ خود
یعنی باور داشتن به اینکه خداوند در هر زمان ، در هرجا ، در هر شرایطی ، بیش از هر چیزی ، بیش از هر کسی ، سود و منفعت و سعادت و سلامتی تو را می خواهد فارق از اینکه چه کسی هستی ، در چه عملی غرقی ، در چه جایگاهی هستی
عزت نفس یعنی هیچ پولی نداری ، و دوست داری ماشینی داشته باشی و در همان حالِ نداشتن پول ، به بنگاهها سر میزنی ، سوار می شوی ، تست می کنی ، پُرس و جو می کنی به قصد اینکه قصد اینکه قرار است صاحب ماشین شوی و اینگونه ایمانِ فعال خود را به جهان نشان می دهی ، یعنی در حال ساختن کشتی ای هستی که هنوز دریایی نیست جز بیابان ، ولی ایمان هست
عزت نفس یعنی وجودت ، هر جوری که باشد ، هر کمی و کاستی و عیب و ایرادی که داشته باشد ، آن را بپذیری و درعینِ حال ایمان داشته باشی که هر روز بهتر و بهتر می شوی
عزت نفس یعنی دوست داری صاحب اپارتمانی شوی و در عین اینکه هیچ پولی در دست نیست ، اما عاشقانه بگردی ، ببینی ، به بنگاها سر بزنی ، بپُرسی ، مِتر کنی ، و اینگونه ایمان فعال نشان دهی ، و ندانی از چه راهی صاحب آپارتمان شده ای
عزت نفس یعنی تجسم را به کار انداختن و دیدنِ آنچه که می خواهی ،
دیدنِ آنچه که می خواهی بشوی ،
دیدن آنگونه که می خواهی باشی
عزت نفس یعنی اینکه همه به یک اندازه در مُحاصره یِ ثروتها و مکنت ها و زیباییها و سعادت ها هستند
عزت نفس یعنی اینکه درک کنی که وصل هستی به بی نهایت نعمت و دستاورد
عزت نفس یعنی بی هیچ دستاوردی ، خود را دوست داشتن
عزت نفس یعنی قدم گذاشتن و حرکت کردن و ایمان به اینکه مسیر به من گُفته می شود
عزت نفس یعنی وابسته به منبعِ درونِ خود بودن
عزت نفس یعنی رها کردنِ دیروز و دیدنِ خواسته ها
عزت نفس یعنی به جایِ اینکه خود را واردِ مقایسه کردن با دیگران ببری ، امروز خود را با دیروزِ خود مقایسه کنی
عزت نفس یعنی به جای حسادت کردن و مقایسه خود با دیگران ، آنها را با احساسِ خوب تحسین کردن است
عزت نفس یعنی نه دیروز ، نه فردا ، مهم الآن و این لحظه است
عزت نفس یعنی وقتی می خوابی ، اعتماد داری که فردا خُدا منتظرم است ، و با هر شرایط و اوضاع و خُلق و خویی که هستم ، کمک ها و مددها و کائنات آماده اند که یاری ام می کنند
عزت نفس یعنی با خود صُحبت کردن و خود را درمان کردن
عزت نفس یعنی درک کنی تمام جسمم مجموعه ای از الکترون ها و ذرات است و همیشه پویا و زنده اند و با بیماری میانه ای ندارند
عزت نفس یعنی هر مساله ای ، یک تجربه و یک خواسته را قرار است به من نشان دهد و قرار است دوباره گُسترده تر شوم
عزت نفس یعنی به حواشی نپرداختن ،
یعنی در دایره و محدوده یِ خود ، تنها خُدا دیدن
عزت نفس یعنی مانندِ یک رودخانه ، جاری می شوم ، حرکت می کنم ، پس هدایت می شوم و به هر مانعی هم که بر بخورم ، حرکت می کنم ،
چون دریا منتظِرم است ،
چون خُدا منتظِرم است.
عزت نفس یعنی ، همان نیرویِ غیبی که نمیدانم چگونه به من نَفَس و دَم و بازدم می دهد ، همان نیرو جوابِ مسائلم را می دهد
عزت نفس یعنی در هر مسیری ، هر مسیری که تو بخواهی اگر حرکت کنی ، اگر هدایت بخواهی ، هدایت می شوی
عزت نفس یعنی ایمان داشته باشی که هر کسی که باشی ، با هر اوضاع و شرایطی ، با هر کردار و رُخصاری ، با هر بیشینه و عملکردی ، جهان به تو نیاز دارد.
عزت نفس یعنی من یک قطعه از این پازلِ جهانِ هستی ام ، اگر نباشم ، پازل کامل نیست
عزت نفس یعنی :
مسیرها گفته می شود
را ها باز می شود
درها گُشوده می شود
راه ها هموار می شور
پر و بال باز پی شود
دست ها می آیند
نعمت ها سرازیر می شوند
قُفل ها باز می شوند
باران ها می آیند
عزت نفس یعنی :
آن جا که می ترسی ، وارد شوی
آن جا که خوشحالی ، ادامه دهی
آن جا که نگرانی ، در ان نگرانی نمانی و بُگذری
آن جا که مقروضی ، آن نیروی غیب را مانند رودخانه به یاد بیاوری
آن جا که غمگینی ، کَنده شوی از گذشته
عزت نفس یعنی تنها به خوشبختی اعتقاد داشتن
به خوش بینی اعتقاد داشتن
به صُلح با خود ، سازش کردن
عزت نفس یعنی از تکامل ، لذت بردن
از هستی لذت بردن
از خود لذت بردن
عزت نفس یعنی آن قدر باور داشت ، که آن باور. وادارت کند به جُنبش و حرکت و عمل کردن
عزت نفس یعنی : آن دیدی مردم نسبت به تو دارند که خود نسبت به خود داری.
عزت نفس یعنی مُعتقد باشی که هیچ اتفاقی ، شانسی در زندگی ام رُخ نمی دهد ، مگر من اجازه داده باشم و دعوتش کرده باشم
عزت نفس یعنی همواره چیزی که جریان دارد ، سلامتی است ، مگر من نخواهم
عزت نفس یعنی اول خودت ، آخر خودت ، امروز خودت ، چرا ؟ چون آنچه که می بینی ، می شنوی ، می بویی ، درک می کنی ، محصولِ ارتعاشاتِ خودت است
عزت مفس یعنی الحمدلله رب العالمین ، همان مربی ای که به سلولهایم نظم و طراوت می بخشد ،
عزت نفس یعنی فردا چرخِ جهان ، دستاوردهایی زیبا برایم به یارگار ، خواهد گذاشت
عزت نفس یعنی :
هیچ ذره ای فقیر نیست
هیچ ذره ای مریض نیست
هیچ ذره ای گرفتار نیست
هیچ ذره ای مقروض نیست
هیچ ذره ای ساکن و خاموش نیست
هیچ ذره ای نگران نیست
هیچ ذره ای نااُمید نیست
هیچ ذره ای اسیر و دربند نیست
هیچ ذره ای ناراحت و ناسپاس نیست
هیچ ذره ای در خواب نیست
هیچ ذره ای بی قرار نیست
هیچ ذره ای کینه ای نیست
هیچ ذره ای حسود نیست
هیچ ذره ای در کمبود نیست
اگر هست ، دروغ است
اگر نگرانی ، غم ، کینه هست ، دروغ است
اگر نااُمیدی و یاس و کمبود و فقر هست ، دروغ است
عزت نفس یعنی : بوده ایم ، هستیم ، خواهیم بود ،
و دست نخواهیم کشید
عزت نفس یعنی نهراس ، نترس ، تمامِ ذرات ، خویشاوندِ هم هستند و دوستدارِ هم
عزت نفس یعنی ما دُنباله یِ خداوندیم ، تشعشُعاتِ او هستیم ،
عزت نفس یعنی وقتی به تضادی از کسی برخوردی ، تو عکسِ آن را در خود احساس کنیو به یاد بیاوری
عزت نفس یعنی ، موتورِ درونیِ من ، خُداست و هیچگاه نیازمند تعمیر نیست ،
عزت نفس یعنی ، مهارت کسب کنیم که به نحوه و چگونگیِ اِجابت شدن نیندیشیم ، تا اجابت شود
عزت نفس یعنی : نپُرس چگونه ؟ از چه راهی ؟ چطور؟بگو بی حد و بی انتهاست.
عزت نفس یعنی با اینکه می دانی هیچ شناختی نسبت به مسیر جلو نداری ، ولی حرکت کنی ، چون می دانی که ( ( او ) ) هست.
عزت نفس یعنی انتخابِ مسیر با تو ، همه چیزِ دیگر با او
انتخاب مسیر با تو ، گشودنِ مسیر با او
انتخاب مسیر با تو ، هدایتِ تو با او
انتخاب مسیر با تو ، ارسالِ دستاوردها ، با او
عزت نفس یعنی دوست داشتنِ دست ها و پاهایت
دوست داشتنِ ناخُن ها و انگشتانت
دوست داشتنِ صورت و سیرتُ و موهایت
دوست داشتنِ باورهایت
خیره شدن بر جسم و بر پوست و بر صورتت
نگاه کردن به وجودت
پذیرفتنِ کُلِ سیستمِ وجودی ات
عزتِ نفس یعنی هر روز یک جهانِ مجزاست
هر روز آغازِ یک تولدِ جدید است
هر روز باز شدنِ تجاربِ جدید است
هر روزی که از راه می رسد
بسته ای جدید از خدا از راه رسیده است

عزت نفس یعنی حتی اگر فقیر و ندار هم هستیم در مقابل انسانهای پولدار و ثروتمند شخصیت خودمان را حقیر و کوچیک نکنیم و به خودمان احترام بذاریم
گذشته را به هیچ أحد الناس تعریف نکنید. ( حتی همسر یا پدر یا مادر یا فرزند ) .
این راز را دفن کنید بدون نشانه.
چون اگه فاش شد؛أسیرش میشی ونابودت میکنه!
واینوقت؛ به جزخودت ملامت نکنید!
بزرگ منشی
عزت نفس یعنی اینکه عمیقا احساس خود ارزشمندی کنیم
عزت نفس یکی از سه ویژگی اخلاقی و رفتار اجتماعی حضرت محمد ( ص ) است. یعنی اینکه خودمان را کنار دیگران کوچک نکنیم.
خودمندی
هوالعلیم
عزتِ نفس: خودرا گرامی دانستن، به خویشتن بها دادن، برای خود ارزش قائل شدن، شخصیت خودرا کم نگرفتن. . . .
خودارجمندی/خویش ارجمندی/خود را گرامی داشتن/
خودآگاهی
این اصطلاح تازى ( اربى ) است و سپارش مى شود بجاى آن از این ساخته هاى پیشنهادى بهره جویید ؛ منومندى Manomandi ( من ( ضمیر اول شخص ) + اومند ( مند : پسوند ) + ای ( مصدرى ) ؛ داشتنِ من ، عزت نفس ) منومند Manomand ( با عزت نفس ، کسى که مَنَش برایش عزیز است ) ، اپرمنى Aparmani
...
[مشاهده متن کامل]

( اپر/ابر : پهلوى : والا ، اعلى ، برتر + من + اى ؛ عزت نفس ، خودِ والا داشتن . اپرمن Aparman : با عزت نفس ، والامنش ، ساخته پیشنهادى خودفرازى Xodfarazi ( پارسى: حس سرفرازى خویش ) ، خودفراز Xodfaraz ( پارسى: با عزت نفس )

عِزّتِ نَفس. مناعت. شرافت. ( منبع: فرهنگ فارسی معین ) . استکبار. مناعتِ طبع. عالیجنابی: "و فایده در تعلم حرمت ذات و عزت نفس است. " ( کلیله و دمنه ) .
"در قناعت که تو را دست رس است
گر همه عزت نفس است بس است. " ( جامی )
...
[مشاهده متن کامل]

"گر تو خواهی عزت نفس ای فلان
رو نهان شو چون پری از مردمان. " ( شیج بهائی )
رجوع شود به عزت و نفس.

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس