عزاداری های علمای اهل سنت

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عزاداری یکی از مراسمات اسلامی برای بزرگداشت یاد افراد سرشناس دینی است که از صدر اسلام رایج بوده است. این مقاله به بررسی برگزاری این مراسم اسلامی توسط علمای اهل سنت می پردازد.
ابن جوزی در کتاب التبصرة روضه مفصلی که در روز عاشورا برای حضرت سیدالشهدا (علیه السّلام) نقل کرده است را به صورت کامل آورده است:المجلس الاول فی ذکر عاشوراء والمحرم... مجلس اول در ذکر عاشورا و محرم...اخوانی: بالله علیکم من قبح علی یوسف بای وجه یلقی یعقوب لما اسر العباس یوم بدر سمع رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلّم) انینه فما نام، فکیف لو سمع انین الحسین؟لما اسلم وحشی قال له: غیب وجهک عنی. هذا والله والمسلم لا یؤاخذ بما کان فی الکفر، فکیف یقدر الرسول (صلی الله علیه و آله وسلّم) ان یبصر من قتل الحسین؟... لقد جمعوا فی ظلم الحسین ما لم یجمعه احد، ومنعوه ان یرد الماء فیمن ورد... وسبوا اهله وقتلوا الولد، ... هذا سوء معتقد. نبع الماء من بین اصابع جده فما سقوه منه قطرة کان الرسول (صلی الله علیه و آله وسلّم) یحب الحسین یُقَبّل شفتیه ویحمله کثیرا علی عاتقیه، ولما مشی طفلا بین یدی المنبر نزل الیه، فلو رآه ملقی علی احد جانبیه والسیوف تاخذه والاعداء حوالیه والخیل قد وطئت صدره ومشت علی یدیه ودماؤه تجری بعد دموع عینیه لضج الرسول (صلی الله علیه و آله وسلّم) مستغیثا من ذلک ولعز علیه برادران، شما را به خدا قسم می دهم؛ چه کسی به یوسف اشکال می گیرد که چگونه به دیدار یعقوب برود؟! وقتی که عباس در روز بدر اسیر شد، پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) ناله او را شنید و به همین سبب خوابش نبرد! چگونه بود اگر ناله حسین را می شنید؟!وقتی که وحشی (قاتل حمزه) اسلام آورد پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) به او گفت: صورتت را از من بپوشان! این با آن وجود است که مسلمان را به خاطر کارهایی که در زمان کفر انجام داده است مورد مواخذه قرار نمی دهند! حال اگر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) قاتل حسین (علیه السّلام) را می دید چه می کرد؟!...آنقدر به حسین ظلم کردند که بر هیچ کس دیگر چنین نشده بود! و به او اجازه ندادند که با سایر کسانی که آب نوشیدند آب بنوشد!... و خاندان او را به اسارت گرفتند و فرزندانش را کشتند!... این نشان اعتقاد خراب آنها است!آب از میان انگشتان جدش نوشید ولی به او اجازه ندادند یک قطره آب بنوشد! پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) لب های او را می بوسید و او را روی دوش خود می گرفت! و وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) روی منبر بود و حسین در حال کودکی در کنار او آمد، از منبر پایین آمد! حال اگر در این حال که بر پهلو روی زمین افتاده و شمشیرها او را تکه تکه می کندو دشمنانش دور او را گرفته اند و اسب ها سینه اش را لگدمال کرده اند و او خود را با دست روی زمین کشید و خونش بر روی زمین مانند اشکش جاری شد، پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) او را می دید حضرت فریاد ناله بر می آورد و از این ماجرا استغاثه می کرد و برای او سنگین بود!
← شعر در مورد کربلا
وقد سئل فی یوم عاشوراء زمن الملک الناصر صاحب حلب ان یذکر للناس شیئا من مقتل الحسین فصعد المنبر وجلس طویلا لا یتکلم ثم وضع المندیل علی وجهه وبکی شدیدا ثم انشا یقول وهو یبکیویل لمن شفعاؤه خصماؤهوالصور فی نشر الخلائق ینفخ •••••• لا بد ان تردا لقیامة فاطموقمیصها بدم الحسین ملطخثم نزل عن المنبر وهو یبکی وصعد الی الصالحیة وهو کذلک رحمه اللهدر روز عاشورا زمان ملک ناصر حاکم حلب از سبط بن جوزی خواستند که برای مردم مقتل حسین (علیه السّلام) را بخواند، و از منبر بالا رفت و مدتی طولانی روی منبر نشست و پارچه روی صورت خود انداخت، و گریه شدیدی کرد و در حال گریه گفت:وای بر کسی که شفیعان او دشمنانش باشند در روزی که در صور برای بیرون آمدن مردم از قبر دمیده می شود •••••• فاطمه در روز قیامت خواهد آمددر حالی که پیراهنش به خون حسین آغشته است!سپس از منبر پایین آمده و در حال گریه به صالحیه رفت و در آنجا نیز گریست! خدا او را رحمت کند!
اسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی ابو الفداء، البدایة والنهایة، ج۱۳، ص۲۲۷.
نقل ابو القاسم الفضل بن محمد المستملی: ان القاضی ابابکر سهل بن محمد حدثه قال: قال ابو القاسم بکران بن الطیب: بلغنی ان الشافعی (رحمه الله) انشدتاوب همی والفؤاد کئیب •••••• وارق عینی والرقاد غریبومما نفی نومی وشیب لمتی •••••• تصاریف ایام لهن خطوبتزلزلت الدنیا لآل محمد •••••• وکادت لهم صم الجبال تذوبوغارت نجوم واقشعرت ذوائب •••••• وهتک اسباب وشق جیوبفمن مبلغ عنی الحسین رسالة •••••• وان کرهتها انفس وقلوبقتیل بلا جرم کان قمیصه •••••• صبیغ بماء الارجوان خضیبنصلی علی المختار من آل هاشم •••••• وتعزی بنوه ان ذا لعجیبلئن کان ذنبی حب آل محمد •••••• فذلک ذنب لست عنه اتوبنعم، شفعائی یوم حشری وموقفی •••••• وحبهم للشافعی ذنوبروایت شده است که شافعی چنین سرود که:قلبم اندوهگین است و دلم درد مند •••••• و چشمم اشک بار و در تنهایی هستمو خواب را از من گرفته است و مرا پیر کرد •••••• گذشتن روزهایی که ماجراها داشتنددنیا برای آل محمد به لرزه در آمد •••••• و نزدیک بود که کوه ها برای آنها از ریشه ذوب شوند!ستارگان مورد هجوم قرار گرفتند و دنباله دار ها لرزیدند •••••• و حرمت خیمه هایی دریده شد و گریبان هایی چاک خوردآیا کسی هست که نامه من را به حسین برساند •••••• حتی اگر گروهی از این کار ناخشنود شوندکسی که بدون گناه کشته شد و انگار که لباس او •••••• با آب ارغوان رنگین شده بودبر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) که برگزیده از خاندان هاشم است درود می فرستیم •••••• اما فرزندانش را داغدار می کنند! این عجیب است!اگر گناه من محبت آل محمد است •••••• این گناهی است که از آن توبه نمی کنم!آری آنان شفیعان من در محشر و قیامت هستند •••••• اما محبت آنان گناه شافعی به حساب می آید!
الشیخ محمد الزرندی الحنفی، معارج الوصول الی معرفة فضل آل الرسول (علیه السّلام)، ص۱۰۷.
...

پیشنهاد کاربران

بپرس