عزاباد

لغت نامه دهخدا

( عزآباد ) عزآباد. [ ع ِزز ] ( اِخ ) قریه ای است نیم فرسنگی جنوب ابرقوه. || قریه ای است چهار فرسنگ و نیمی جنوبی جشنیان. || قریه ای است سه فرسخ پیشتر مشرقی فتح آباد. ( فارسنامه ).

عزآباد. [ ع ِزز ] ( اِخ ) دهی از دهستان مرودشت بخش زرقان شهرستان شیراز. سکنه آن 124 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات و حبوب و چغندر است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

عزآباد. [ ع ِزز ] ( اِخ ) دهی از دهستان رستاق بخش اشکذر شهرستان یزد. سکنه آن 1170 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

فرهنگ فارسی

( عز آباد ) ده از دهستان رستاق بخش اشکذر شهرستان یزد

دانشنامه آزاد فارسی

عزآباد. عزّآباد
(یا: یزآباد) روستایی در ۳۸کیلومتری شمال غربی یزد و هشت کیلومتری غرب جاده یزد به نائین واقع در استان یزد. بنای نخستین این روستا را به سلطان سنجر خوارزمشاهی نسبت می دهند که در ۵۹۰ق در منطقۀ یزد فرمانروایی خود را آغاز و پس از ده سال عزآباد را بنا کرد. روستای عزآباد در منطقه ای دشتی قرار دارد و تپه های شنی پیرامون آن به خصوص بخش جنوبی روستا را فراگرفته اند. قلعۀ عزآباد که قلعه ای بزرگ و کهن است و مسجدجامع روستا که بازماندۀ دوران صفوی است از آثار تاریخی و دیدنی این روستا هستند. طبیعت جذاب این روستا و پیرامون آن به همراه آثار تاریخی موجود در آن قابلیت گردشگری فراوانی به آن بخشیده است.

پیشنهاد کاربران

بپرس