که کرد جز خدای عَزَّ اًسمُه ُ
رضا رضای او قضا قضای او.
منوچهری.
بر او ایزد عز اسمه این کرامت پاینده داراد. ( فارسنامه ابن البلخی ).در ذات تو نهاد ملک عَزَّ اًسمُه ُ
ذهن و ذکاء و فطنت وفرهنگ و هوش و هنگ.
سوزنی.
هست امّیدم بصنع و لطف حق عز اسمه کاتصالی باشدم با مجلس عالی بکام.
انوری.
تقدیر حق عز اسمه چنین بود. ( گلستان ). شکر نعمت باری عز اسمه همچنان بر من افزونتر است. ( گلستان ). ثروت و دستگاه او باری عز اسمه تمام و مکمل گرداناد. ( تاریخ قم ص 4 ). تا لاجرم حق عز اسمه... ( تاریخ قم ص 8 ).