عریان نمودن. [ ع ُرْ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) لخت کردن. برهنه کردن. عاری نمودن : بخندد چو پسته درون پوست وآنگه چو بادام از آن پوست عریان نماید.خاقانی.و رجوع به عریان و عریان کردن شود.