عروه وثقی. [ ع ُرْ وَ / وِ ی ِ وُ قا ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصل لغت دسته کوزه و امثال آن را گویند که محکم باشد و زود از جای خود کنده نشود، اما بحسب استعمال بر هر کسی که اعتماد توان کرد و تمسک به او توان جست اطلاق کنند. ( آنندراج ). رجوع به عروةالوثقی و عروة شود : به حبل تقوی یقین و عروه وثقی دین متمسک و معتصم بوده است. ( سندبادنامه ص 216 ). هر کجا کسی را پای از مولد اقطار زایل میشد دست در عروه وثقی اهتمام بارگاه همایون او میزد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 3 ).
فرهنگ فارسی
در اصل لغت دسته کوزه و امثال آنرا گویند که محکم باشد و زود از جای خود کنده نشود اما بحسب استعمال بر هر کسی که اعتماد توان کرد و تمسک باو توان جست اطلاق کنند