عروسک سکس ( به انگلیسی: Sex Doll ) فیلمی در ژانر درام، تریلر به کارگردانی و نویسندگی، سیلوی فرهاید که در دسامبر سال ۲۰۱۶ منتشر شده است. از ستارگان فیلم می توان به حفصیه حرزی، اش استیمست، کارول روچر و پل هامی اشاره کرد.
... [مشاهده متن کامل]
روپرت ( اش استیمست ) پسری کم حرف و درونگرا است، که در خیریه ای کار می کند؛ که وظیفه شان پیدا کردن دخترانی است که به دام قاچاق انسان و آژانس های سکس افتاده اند و آنها را به خانواده و جامعه شان برمی گردانند.
ویرجینی «حفصیه حرزی» روسپی است و برای یک آژانس فرانسوی به مدیریت رافئله «کارول روچر» کار می کند؛ کار آنها سرویس دهی جنسی به افراد ثروتمند لندنی است.
روپرت به دنبال دختری به نام سوفیا است؛ او که از ارتباط ویرجینی و رافئله آگاه است، به تعقیقب ویرجینی می پردازد. از طرفی ویرجینی خسته از کار و به فکر مسافرت است ولی با درخواست رافئله با سوفیای جوان برای ادامه کار آشنا می شود. روپرت خود را به ویرجینی نزدیک می کند و او را به منزل می رساند. خواهر ویرجینی بخاطر دعوا با پدرشان، از فرانسه به دیدار او می آید؛ روپرت که نزدیک آپارتمان او است، با خواهر او آشنا می شود و متوجه می شود نام اصلی ویرجینی «ملیکا» است. ویرجینی که می خواهد سر کارش برود، خواهرش را به روپرت برای رفتن به سینما می سپارد؛ ویرجینی رابطه ای سخت را تجربه می کند. ویرجینی خواهرش را با دادن پول راضی به برگشت به خانه می کند. آنها به کاباره می روند و ویرجینی در راه برگشت به خانه، درخواست می کند، روپرت مهمان او شود. روپرت که احساس نزدیکی با ویرجینی پیدا کرده است؛ عکس سوفیا را جهت شناسایی، به او نشان می دهد ولی ویرجینی که فکر می کند روپرت پلیس است؛ او را از خانه بیرون می اندازد. ویرجینی با سوفیا ۱۸ ساله برای رابطه جنسی، به دیدار پدر و پسری ثروتمند می روند؛ سوفیا پشیمان شده است؛ از طرفی پیرمرد پیش از رابطه، سوفیا را اذیت می کنند. سوفیا که به شدت ترسیده است، قصد خفه کردن پیرمرد را می کند ولی پسرش او را نجات می دهد. آنها با هم درگیر می شوند. ویرجینی و سوفیا فرار می کنند. روپرت که همواره در تعقیب آنها است، پسر را به شدت کتک می زند و آنها را فراری داده و به هتل می برد. ویرجینی که خوابش نمی برد به اتاق روپرت آمده با او عشق بازی می کند ولی فردا، روپرت که ماموریتش را انجام داده است؛ در حالی که ویرجینی خواب است با تسویه هتل و گذاشتن پول سکس برای ویرجینی ( او که عاشق شده است، از اینکار روپرت به شدت ناراحت می شود ) ، سوفیا را که تصمیم به درست زندگی کردن گرفته است را به خیریه و پدر و مادرش تحویل می دهد. ویرجینی برای معذرت خواهی پیش رافئله می رود و رافئله دربارهٔ روپرت از او می پرسد و به او می گوید که نمی تواند عاشق باشد و اگرخوب کار کند می تواند روزی جای او را بگیرد. او از راننده شخصی اش «کوک» می خواهد که روپرت را پیدا کند. ویرجینی که متوجه می شود با دادن پیام، روپرت را مطلع می سازد. همان شب و در جشن تولد رافئله، او با ویرجینی که افسرده شده است و دیگر نمی خواهد ادامه بدهد، درگیر می شود. ویرجینی فرار می کند و رافئله، کوک را برای بازگرداندن او می فرستد. روپرت سر می رسد و با زدن کوک، ویرجینی را فراری می دهد.
... [مشاهده متن کامل]
روپرت ( اش استیمست ) پسری کم حرف و درونگرا است، که در خیریه ای کار می کند؛ که وظیفه شان پیدا کردن دخترانی است که به دام قاچاق انسان و آژانس های سکس افتاده اند و آنها را به خانواده و جامعه شان برمی گردانند.
ویرجینی «حفصیه حرزی» روسپی است و برای یک آژانس فرانسوی به مدیریت رافئله «کارول روچر» کار می کند؛ کار آنها سرویس دهی جنسی به افراد ثروتمند لندنی است.
روپرت به دنبال دختری به نام سوفیا است؛ او که از ارتباط ویرجینی و رافئله آگاه است، به تعقیقب ویرجینی می پردازد. از طرفی ویرجینی خسته از کار و به فکر مسافرت است ولی با درخواست رافئله با سوفیای جوان برای ادامه کار آشنا می شود. روپرت خود را به ویرجینی نزدیک می کند و او را به منزل می رساند. خواهر ویرجینی بخاطر دعوا با پدرشان، از فرانسه به دیدار او می آید؛ روپرت که نزدیک آپارتمان او است، با خواهر او آشنا می شود و متوجه می شود نام اصلی ویرجینی «ملیکا» است. ویرجینی که می خواهد سر کارش برود، خواهرش را به روپرت برای رفتن به سینما می سپارد؛ ویرجینی رابطه ای سخت را تجربه می کند. ویرجینی خواهرش را با دادن پول راضی به برگشت به خانه می کند. آنها به کاباره می روند و ویرجینی در راه برگشت به خانه، درخواست می کند، روپرت مهمان او شود. روپرت که احساس نزدیکی با ویرجینی پیدا کرده است؛ عکس سوفیا را جهت شناسایی، به او نشان می دهد ولی ویرجینی که فکر می کند روپرت پلیس است؛ او را از خانه بیرون می اندازد. ویرجینی با سوفیا ۱۸ ساله برای رابطه جنسی، به دیدار پدر و پسری ثروتمند می روند؛ سوفیا پشیمان شده است؛ از طرفی پیرمرد پیش از رابطه، سوفیا را اذیت می کنند. سوفیا که به شدت ترسیده است، قصد خفه کردن پیرمرد را می کند ولی پسرش او را نجات می دهد. آنها با هم درگیر می شوند. ویرجینی و سوفیا فرار می کنند. روپرت که همواره در تعقیب آنها است، پسر را به شدت کتک می زند و آنها را فراری داده و به هتل می برد. ویرجینی که خوابش نمی برد به اتاق روپرت آمده با او عشق بازی می کند ولی فردا، روپرت که ماموریتش را انجام داده است؛ در حالی که ویرجینی خواب است با تسویه هتل و گذاشتن پول سکس برای ویرجینی ( او که عاشق شده است، از اینکار روپرت به شدت ناراحت می شود ) ، سوفیا را که تصمیم به درست زندگی کردن گرفته است را به خیریه و پدر و مادرش تحویل می دهد. ویرجینی برای معذرت خواهی پیش رافئله می رود و رافئله دربارهٔ روپرت از او می پرسد و به او می گوید که نمی تواند عاشق باشد و اگرخوب کار کند می تواند روزی جای او را بگیرد. او از راننده شخصی اش «کوک» می خواهد که روپرت را پیدا کند. ویرجینی که متوجه می شود با دادن پیام، روپرت را مطلع می سازد. همان شب و در جشن تولد رافئله، او با ویرجینی که افسرده شده است و دیگر نمی خواهد ادامه بدهد، درگیر می شود. ویرجینی فرار می کند و رافئله، کوک را برای بازگرداندن او می فرستد. روپرت سر می رسد و با زدن کوک، ویرجینی را فراری می دهد.