عروسک بازی

/~arusakbAzi/

معنی انگلیسی:
playing with dolls, childish act

لغت نامه دهخدا

عروسک بازی. [ ع َ س َ ] ( حامص مرکب ) عمل عروسک باز. بازی با عروسک. ( فرهنگ فارسی معین ). سرگرمی دختران با چیدن اتاق و اسباب عروسک. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). رجوع به عروسک شود.

فرهنگ فارسی

عمل عروسک باز بازی با عروسک .

مترادف ها

puppetry (اسم)
خیمه شب بازی، عروسک بازی

پیشنهاد کاربران

لعبت باختن . [ ل ُ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) عروسک بازی کردن : در خیال اینهمه لعبت به هوس میبازم بوکه صاحب نظری نام تماشا ببرد. حافظ.

بپرس