عرنین. [ ع ِ ] ( ع اِ ) بینی ، یا استخوان درشت آن ، یا بن بینی نزدیک ابرو. ( منتهی الارب ). بن بینی. ( مهذب الاسماء ). تمام بینی و یا استخوان سخت آن ، و یا زیر محل اتصال دو ابرو، یعنی ابتدای بینی که «شمم » در آن قرار دارد. ( از اقرب الموارد ). گر ناصبی مثل مگسی گردد بگذشت نارد از در عرنینم.
ناصرخسرو.
|| اول و بهترین هر چیزی. ( منتهی الارب ). اول هر چیزی. ( از اقرب الموارد ). || سردار و شریف قوم. ( منتهی الارب ). سید شریف. ( اقرب الموارد ). ج ، عَرانین. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) بلندی و اول هر چیز . یا عرنین بینی . ۱ - اول بینی که محل اجتماع دو ابروست . ۲ - استخوان درشت بینی . ۳ - بهترین هر چیز جمع عرانین .
فرهنگ معین
(عِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - بینی ، استخوان پشت بینی . ۲ - اول هر چیزی . ۳ - سردار، بزرگ قوم .
[ویکی فقه] عِرنین، بالای بینی به سمت ابروها که مرکز حس بویایی است. از آن به مناسبت در باب طهارت نام برده اند. ← در طهارت ۱. ↑ مجمع البحرین، واژه «عرن». فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۵، ص۳۷۲، برگرفته از مقاله «عرنین». ...