( عرقوة ) عرقوة. [ ع َ ق ُ وَ ] ( ع اِ ) عرقوة الدلو؛ چوب چنبر دلو. ( منتهی الارب ). عرقاة دلو. و بضم اول خوانده نشود، زیرا وزن «فعلوة» در صورتی به ضم اول میتواند باشد که حرف دوم آن نون باشد چون عُنصُوَة. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به عرقاةو عرقات شود. || هر پشته زمین آسان گذار مانند سنگ توده گور. ( منتهی الارب ). هر تپه آسان رو در زمین ، گویی که آن سنگ توده قبری است مستطیل. ( ازاقرب الموارد ). || ( اِخ ) یکی از منازل قمر که «فرغ » نامیده میشود : و نیز هر دو فرغ را [ از منازل قمر ] دو عرقوة خوانند. ( التفهیم ). رجوع به عرقوةالدلوالسفلی و عرقوة الدلوالعلیا شود.