عرق بار. [ ع َ رَ ] ( نف مرکب ) عرق بارنده. آنکه عرق کرده باشد. ( آنندراج ). که خوی آرد : عید دیدار مبارک به جگر سوختگان که عجب نقش از آن روی عرق بار زدند.
شیخ العارفین ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
عرق بارنده آنکه عرق کرده باشد
فرهنگستان زبان و ادب
{cargo sweat} [حمل ونقل دریایی] رطوبتی که در هنگام ورود کشتی از منطقۀ سرد به منطقۀ گرم، در نتیجۀ دیرتر گرم شدن بار نسبت به محیط، بر روی بار می نشیند