عرطل. [ ع َ طَ ] ( ع ص ) دفزک. ضخم. ( اقرب الموارد ). || نیک دراز. ( منتهی الارب ). آنکه در طول فاحش و افزون باشد. ( از اقرب الموارد ). عَرطَلیل. و رجوع به عرطلیل شود.