گفتا که پیش عرضگه استاده است او
گفتم به پیش گاه بود جای پیشگاه.
فرخی.
در عرضگه عشقش فتنه سپه انگیزددر رزمگه حسنش گردون سپر اندازد.
خاقانی.
و عرضگه و شمار لشکر را وضعی ساخته اند که دفترعرض را بدان منسوخ کرده اند، و اصحاب و نواب آنرا معزول. ( جهانگشای جوینی ).