عرضنه

لغت نامه دهخدا

( عرضنة ) عرضنة. [ ع ِ رَ ن َ ] ( ع ص ) ناقة. عرضنة؛ شتر ماده یک رویه رونده به نشاط. ( منتهی الارب ). ناقه ای که عادت دارد با نشاط راه رود. ( از اقرب الموارد ). ج ، عرضنات. ( ناظم الاطباء ). || ( اِمص ) هو یمشی العرضنة؛ یعنی از نشاط سرکشی میکند در رفتار. ( منتهی الارب ). راه رفتن او آنچنان است که در آن نوعی سرکشی ، از چابکی وجوددارد. ( از اقرب الموارد ). || نظرالیه عرضنة؛ أی بمؤخر عینه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد )، یعنی بگوشه چشم نگریست به سوی او. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس