عرضدار

لغت نامه دهخدا

عرضدار. [ ع َ ] ( نف مرکب ) عریض. پهنادار. فراخ. || ( اِ مرکب ) سان لشکر. || عارضه و هر چیز اتفاقی و ناگهانی ، مانند بیماری. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس