عرشه

/~arSe/

مترادف عرشه: بالا، فراز، رو، سقف

برابر پارسی: فراز کشتی

معنی انگلیسی:
deck

لغت نامه دهخدا

( عرشة ) عرشة. [ ع ِ رَ ش َ ] ( ع اِ ) ج ِ عَرش. رجوع به عَرش شود. || ج ِ عُرش. رجوع به عُرش شود.
عرشه. [ ع َ ش َ / ش ِ ] ( از ع ، اِ ) سطحی که مرتفعتر از اطراف خود باشد. ( فرهنگ فارسی معین ).
- عرشه کشتی ؛ سطح بالای کشتی. ( از فرهنگ فارسی معین ). مرتفعترین جزء از کشتی که مردم در آنجا بنشینند. ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

جمع عرشدرفارسی عرشه به معنی سطح بالای کشتی میگویند

فرهنگ معین

(عَ رَ ش ) [ ع . ] (اِ. ) جِ عرش . در فارسی ب - ه معنای قسمت بالای کشتی .

فرهنگ عمید

۱. سطح بالای کشتی.
۲. هر جای مسطحی که از اطراف خود بلندتر باشد.

فرهنگستان زبان و ادب

{deck} [حمل ونقل دریایی] هر سطح افقی محصور در بدنۀ جانبی کشتی
{deck , tablier (fr. )} [حمل ونقل درون شهری-جاده ای] سطح فوقانی پل که زیر روسازی قرار می گیرد

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی عَرْشُهُ: تخت فرمانروایی او( کلمه عرش در قرآن به معنای مقامی است موجود که جمیع سر نخهای حوادث و امور در آن متراکم و جمع است . در عبارت َ کَانَ عَرْشُهُ عَلَی ﭐلْمَاءِ "شاید منظوراین است که فرامین الهی که مبنای اداره این عالم است توسط آب به اجزای عالم انتقال م...
ریشه کلمه:
عرش (۳۳ بار)
ه (۳۵۷۶ بار)

دانشنامه عمومی

عرشه ( به انگلیسی: Deck ) سطح یا طبقه ای است که روی بدنه کشتی یا شناورهای دیگر را می پوشاند. برخی شناورها چند عرشه دارند. عرشه اصلی نقشی در استحکام سازه کشتی دارد، گرچه برای انبار کردن کالا و ملزومات و حرکت خدمه نیز بکار می رود.
عکس عرشه
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

height (اسم)
فراز، تکبر، ارتفاع، بلندی، عرشه، رفعت، علی، آسمان، ارتفاعات، جای مرتفع، در بحبوحه

deck (اسم)
کف، دسته، عرشه، عرشه کشتی، دستینه، یک دسته ورق

فارسی به عربی

طابق

پیشنهاد کاربران

عرشه ( کشتی یا سکو و غیره ( Deck ) [اصطلاح دریانوردی] ) :گاهی به آن پل نیز می گویند. پل سراسری به دکل اصلی معروف است . دکلهای بالای دکل اصلی با شماره های 01 ، 02 و 000 و دکهای زیر دکل اصلی با شماره های 1 ، 2 ، 3 و . . . مشخص میشوند .

بپرس